پديد آورندگان :
كيارسي،سميه دانشگاه خوارزمي , قائدي،يحيي دانشگاه خوارزمي , ضرغامي همراه،سعيد دانشگاه خوارزمي , منصوريان،يزدان دانشگاه خوارزمي
كليدواژه :
برنامه آموزش فلسفه براي كودكان (P4C ) , كليشه هاي جنسيتي - اجتماعي , تفكر انتقادي , خشونت رسانه اي
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: هدف پژوهش حاضر مشخص ساختن ويژگي هاي كلي و توصيف چگونگي رشد تفكر انتقادي كودكان درباره خشونت رسانه اي و كليشه هاي جنسيتي- اجتماعي موجود در چند نمونه از انيميشن ها و بازي هاي رايانه اي محبوب دانش آموزان پسر گروه سني 6 تا 12 سال مقاطع پيش از دبستان و دبستان شهرستان دزفول از طريق برنامه فلسفه براي كودكان است.
روش پژوهش: اين پژوهش در مجموعه تحقيقات كيفي قرار گرفته و از روش نظريه زمينه اي به عنوان روش پژوهش استفاده شده است. به منظور جمع آوري داده ها از ابزاري همچون مشاهده، مصاحبه و تهيه چك ليست استفاده شد. اين كار با نظر به مفهوم، چيستي، ويژگي ها و عناصر دو بعد تفكر انتقادي (تفكر منطقي و خلاق) و نيز شش ديدگاه معرفت شناسي (خود مركز گرا، پس از مركزگرايي ، پيش از نسبي گرايي، نسبي گرايي، پس از نسبي گرايي و پيش از بين الاذهاني و بين الاذهاني) از طريق برنامه آموزش فلسفه براي كودكان انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي، 48 دانش آموز پسر به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودني ها طي 20 جلسه هفتگي، به مدت يك ساعت در قالب اجتماع پژوهشي (يا كاوشگري جمعي كه مشاركت اجتماعي تمامي افراد، بحث، ابراز عقيده و نقد آراء و عقايد درباره محتواهاي برانگيزاننده ارائه شده آزاد است و معلم بر خلاف كلاس هاي سنتي نقش تسهيلگر را دارد)، به بحث درباره محتواي رسانه هاي محبوبشان همچون گيم ها در جهت آگاهي از پديده خشونت رسانه‌اي و كليشه هاي جنسيتي- اجتماعي پرداختند.
يافته ها: نتايج تحليل يافته ها حاكي از برگشت پذير بودن و تكاملي يا رشد يابنده بودن فرايند تفكر انتقادي كودكان به عنوان ويژگي‌هاي اصلي مي باشد. به اين معنا كه فرايند تحول تفكر انتقادي كودكان خطي نبوده و به طور مداوم در تمام پايه هاي ابتدايي بازبيني شده و مورد تجديد نظر و استفاده ي مجدد قرار گرفته و شيوه ي بازنمايي ها و معاني ساخته شده مشترك دانش آموزان در هنگام تعامل با يكديگر در محيطي اجتماع پژوه پيچيده تر مي شود.
نتيجه گيري: با استفاده از تحليل يافته هاي پژوهش مي توان گفت كه رشد تفكر انتقادي كودكان در دو حوزه مورد نظر از سواد رسانه‌اي از طريق فرايند هايي چون محو، تخصيص و انتقال يا گذر در سنين مختلف در چارجوبي ويژه اتفاق مي افتد.
چكيده لاتين :
Background and Aim: The objective of this study is to find how the properties of process of developing the critical thinking are in the male students, ages 6-12, in Awareness of Violence and Social- Gender Stereotypes by Using P4C.
Method: the framework that emerged from these findings is defined by two thinking styles and six views of epistemology. The participants were 48 male pupils aged 6 to 12 years, from different preschools and schools in Dezfoul, who were randomly selected using random clustering sampling, out of From north and south and east and west of Dezfoul. Gaining the goals, we used the qualitative methodology of Grounded Theory. Observations, interviews, and providing a checklist are the tools for collecting data in this research. Two groups discussed on two aspects (awareness of violence and gender, social stereotypes) during 20-week sessions, each for 1 hour.
Results: In the model, critical thinking is defined as multimodal (logical, creative, responsible and metacognitive thinking)and The model the authors propose is developmental in that it illustrates a “progression in reflection” that is, an increasing sophistication in the manner in which the pupils’ representations and meanings are coconstructed during exchanges within a community of in quiry and In the model, the development of Critical Thinking is a “recursive” process in that it is not linear; it is revisited, revised, re-utilized during all grades of elementary school.
Conclusion: According to the analyses of the results, it may be said that developments the children’s critical thinking in Awareness of Violence and Social- Gender Stereotypes media occur through processes including elimination, attributing, transferring or transiting in different ages in a special form.
