پديد آورندگان :
عديلي، فاطمه دانشگاه علوم پزشكي تهران - مركز غدد دورن ريز و متابوليسم , فخرزاده، حسين دانشگاه علوم پزشكي تهران - مركز غدد دورن ريز و متابوليسم , نوري، معصومه دانشگاه علوم پزشكي تهران - مركز غدد دورن ريز و متابوليسم , مكارم، جليل دانشگاه علوم پزشكي تهران - مركز غدد دورن ريز و متابوليسم , لاريجاني، باقر دانشگاه علوم پزشكي تهران - مركز غدد دورن ريز و متابوليسم
كليدواژه :
عوامل خطر , بيماري هاي قلبي و عروقي , آگاهي , عملكرد
چكيده فارسي :
مقدمه: طي سال هاي اخير، مطالعاتي در بعضي كشورها پيرامون عوامل خطر بيماري هاي قلب و عروق و آگاهي و عملكرد افراد نسبت به اين عوامل صورت گرفته است. عوامل خطر بروز بيماري هاي قلبي و عروقي شامل عوامل غيرقابل تعديل، رفتاري و فيزيولوژيك مي باشند. با توجه به مطالعات اندك در اين زمينه در ايران و ضرورت پيشگيري از بيماري هاي قلبي و عروقي، شناخت ميزان آگاهي و سطح عملكرد افراد از اين عوامل خطر مورد بررسي قرار گرفته است.
روش ها: در اين مطالعه مقطعي ابتدا 1576 نفر از ساكنين منطقه 17 پايگاه تحقيقات جمعيتي شهر تهران در سال 81 به صورت نمونه گيري تصادفي خوشه اي جدا شدند. از اين ميان 181 نفر مجددا انتخاب شدند. فراواني هريك از عوامل موثر بر سلامت قلب و عروق مانند ورزش، كلسترول خون بالا، استعمال دخانيات، چاقي، فشار خون بالا، بيماري قند، سابقه فاميلي سكته قلبي، مرد بودن، هيجان و استرس، زندگي بدون تحرك، غذاي پرنمك، مصرف سبزيجات و ميوه جات، چربي حيواني، غذاي پرچرب و گوشت قرمز مورد بررسي قرار گرفت. همچنين عملكرد افراد مورد مطالعه جهت كنترل عوامل خطر نيز بررسي شد (نمونه گيري دو مرحله اي).
يافته ها: در اين مطالعه 71/8 درصد از افراد مورد مطالعه زن و 28/2 درصد از آنان مرد بودند. اطلاع افراد از بيماري هاي قلبي- عروقي با ميزان تحصيلاتشان ارتباط معني دار آماري داشت (P<0.001). به عقيده افراد مورد مطالعه، شايع ترين علل مرگ و مير بزرگسالان به ترتيب سكته قلبي (65/2%)، تصادفات (44%) و سرطان ها (13/3%) بود.
در اين مطالعه 77/9% از افراد از تاثير نمك در رژيم غذايي به عنوان عوامل خطر در بروز بيماري هاي قلبي و عروقي اطلاع داشتند و 74% افراد بنا به اظهار خودشان روغن مايع مصرف مي نمودند.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج حاصل از اين مطالعه، دانش افراد در مورد عوامل خطر بيماري هاي قلب و عروق از سطح بالايي برخوردار است. با اين حال بين آگاهي افراد و عملكرد آنها تفاوت واضحي وجود دارد. ارايه الگوهاي مناسب در تغذيه، فعاليت بدني و فراهم آوردن برنامه هاي مدون آموزشي براي افراد جامعه، در عملكرد آنان بسيار موثر مي باشند.
چكيده لاتين :
Background: Cardiovascular diseases are described as the most important health problems in developing countries which are developed in parallel with industrialization of communities. Based on the high morbidity and mortality of cardiovascular disease, this study was performed for examining the population lab inhabitants’ knowledge and practice.
Methods: In this cross – sectional study, 1576 inhabitants of the Population Lab Region were studied by cluster random sampling in 2002. 181 persons were selected from this population. The frequency of each cardio- vascular diseases risk factor such as hyperlipidemia, smoking, obesity, hypertension, Diabetes, family history of heart attack, being man, stress and excitement, sedentary life style, salty food, vegetables fruits, fatty food and red meat consumption, were assessed. In addition, the population study's practice regarding controlling the risk factors of cardiovascular diseases was determined, as well. Moreover, specific questionnaire and direct interview were used for collecting data and then the gathering data was analyzed by SPSS and EPI – Info soft wares.
Results: In this study, 71.8% of people were women while 28.2% of them were men. Besides, there was a significant relationship between the people’s knowledge about cardiovascular disease and the level of their education (P < 0.001). According to the results, 65.2% of population believed that heart attack was the most prevalent cause of death in comparison with 44% of them considered car accident and 13.3% agreed with cancers. On the other hand, 74% of people used liquid oil in their food and 77.9% of them knew the side effects of unhealthy foods such as salty food as one of the cardiovascular risk factors.
Conclusion: The inhabitants' knowledge regarding to the risk factors of cardiovascular diseases was approximately acceptable. However, there was a significant different between their knowledge and practice. Therefore, providing suitable educational programs for improving people’s nutrition, physical activity and the other relevant factors for preventing cardiovascular risk factors would be mentioned.