عنوان مقاله :
ارزيابي تعاريف متفاوت سندرم متابوليك در بروز ديابت در جامعه شهري ايران: مطالعه قند و ليپيد تهران
پديد آورندگان :
حدائق، فرزاد دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - مركز تحقيقات علوم غدد درون ريز و متابوليسم , قاسمي، اصغر دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - مركز تحقيقات علوم غدد درون ريز و متابوليسم , پادياب، مژگان دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - مركز تحقيقات علوم غدد درون ريز و متابوليسم , توحيدي، مريم دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - مركز تحقيقات علوم غدد درون ريز و متابوليسم , عزيزي، فريدون دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - مركز تحقيقات علوم غدد درون ريز و متابوليسم
كليدواژه :
سندرم متابوليك , ديابت نوع 2 , اختلال تحمل گلوكز , اپيدميولوژي
چكيده فارسي :
مقدمـه: بررسي ابتلا به سندرم متابوليك به عنوان روش جايگزين آزمون تحمل گلوكز خوراكي توصيه شده است. هدف اين مطالعه مقايسه توانايي تعاريف متفاوت سندرم متابوليك در پيش بيني بروز ديابت در جامعه شهري ايران مي باشد.
روشها: 4756 نفر فرد غيرديابتي به مدت 6/3 سال مورد پيگيري قرار گرفتند.
يافته ها: در طي مطالعه 188 نفر به ديابت مبتلا شدند. IGT و تعاريف متفاوت سندرم متابوليك توانستند بروز ديابت نوع 2 را پيش بيني كنند به طوري كه نسبت شانس دامنهاي از 3/7 تا 11/9 داشت (همه مقادير P كمتر از 0/05)، اما IGT نسبت به ساير تعاريف سندرم متابوليك بيشترين سطح زيرمنحني Roc را دارا بود. كاهش سطح گلوكز ازmg/dl 110 به 100 در تعريف NCEP قدرت پيش بيني ديابت توسط اين تعريف را افزايش داد اما تغيير معيار مربوط به چاقي يا اضافه كردن سابقه خانوادگي مثبت ديابت به اين تعريف تغييري در سطح زير منحني Roc ايجاد نكرد. تعريف IDF بالاترين حساسيت و مقدار مثبت كاذب (72/2 و 35/1%) و تعريف WHO كمترين حساسيت و مقدار مثبت كاذب (54/8 و 9/2%) را در پيش بيني بروز ديابت داشت.
نتيجهگيري: در جامعه ايراني، IGT در پيش بيني بروز ديابت بر سندرم متابوليك ارجحيت دارد. تعاريف NCEP (با سطح قند بزرگتر يا مساوي mg/dl 100) و IDF در پيشبيني بروز ديابت نوع 2 مانند تعريف WHO عمل كردند
عنوان نشريه :
ديابت و متابوليسم ايران
عنوان نشريه :
ديابت و متابوليسم ايران