عنوان مقاله :
نسبت گرايش تفسيري وجودگرايانه با ساير گرايشهاي تفسيري
پديد آورندگان :
زارع زرديني ، احمد - گروه قران وحديث دانشگاه ميبد يزد , زارع زرديني ، احمد - گروه قران وحديث دانشگاه ميبد يزد , حميديان ، حميد - گروه قران وحديث دانشگاه ميبد يزد , حميديان ، حميد - گروه قران وحديث دانشگاه ميبد يزد , علوي ، فخرالسادات - گروه فلسفه و حكمت دانشگاه ميبد يزد , علوي ، فخرالسادات - گروه فلسفه و حكمت دانشگاه ميبد يزد , اميني ، مريم - گروه قران وحديث رشته علوم ومعارف نهج البلاغه دانشگاه ميبد , اميني ، مريم - گروه قران وحديث رشته علوم ومعارف نهج البلاغه دانشگاه ميبد
كليدواژه :
روش تفسيري , گرايش تفسيري , تفسير وجودگرايي , تفسير عرفاني , تفسير اجتماعي , تفسير تربيتي
چكيده فارسي :
در دوره معاصر، مواجه با انبوهي از آثار تفسيري در مباحث وجودگرايانه از جمله انسان در متن زندگي، آزادي، انتخاب، مسئوليت، تفرد، اضطراب، معنايزندگي و... دال بر شكلگيري گفتمان وجودگرايي در تفسير متون ديني است. در اين مقاله پس از تحليلوبررسي، اين رويكرد به مثابه يك گرايش جديد تفسيري معرفي شدهاست. براي تبيين زواياي مختلف اين گرايش، به مقايسه گرايش وجودگرايي با گرايشهاي عرفاني، اجتماعي و تربيتي در تفسير پرداختهشدهاست و نسبت هريك با گرايش وجودگرايي مورد بررسي قرارگرفتهاست. نتايج باهمنگري اين سه گرايش تفسيري با گرايش وجودگرايانه حاكي از آناست كه ضمن اشتراك اين گرايشها در برخي ويژگيها، نسبت همسويي بينشان برقراراست و هيچيك در مقابل اين گرايش قرار ندارند. معرفت نفس، اهميت تدبرگرايي در تفسير، تأكيد بر خودسازي، نحوه تعامل با عقل و عدم اعتماد مطلق بر آن و... از مشتركات گرايشتفسيري عرفاني با گرايش وجودگرايي است. اهميتدادن به بعد عملي زندگي، داشتن رويكرد انتقادي، استفاده از نثر جذاب و قابل فهم براي عموم و همچنين تقليدناپذيري از ويژگيهاي مشترك گرايش اجتماعي با وجودگرايي است اما از جهت جايگاه عقل و اعتماد بر عقل در تفسير با گرايش وجودگرايي همسو نبوده تا جايي كه برخي به تفسير اجتماعي، تفسير عقلاني نام نهادهاند. لزوم توجه به انسانشناسي صحيح قرآني، اهتمام به نياز انسان عصر حاضر و مسئوليتهاي فردي و توجه به انسان به عنوان موجودي مختار از مسائل مشترك ميان گرايش وجودگرايي و گرايش تربيتي است.
عنوان نشريه :
مطالعات قرآني و فرهنگ اسلامي
عنوان نشريه :
مطالعات قرآني و فرهنگ اسلامي