كليدواژه :
اصل عدم تناقض , اجتماع نقيضين , ارتفاع نقيضين , امّ القضايا , ابتناي توجيهي , ابتناي حكايي , ابنتاي دلالي , ارسطو.
چكيده فارسي :
پرسش اصلي اين تحقيق بدين قرار است: اصل عدم تناقض از نظر ارسطو چگونه تقرير ميشود و واجد چه نقش معرفتي است؟ در اين تحقيق با استفاده از روش تحليلي و با تمركز بر آثار ارسطو به بررسي چيستي و نقشهاي معرفتي اصل عدم تناقض پرداختهايم. بر اساس نتايج اين پژوهش، ارسطو در مجموع هفده بيان از اصل عدم تناقض را در آثار خود مطرح كرده است. ميتوان اين بيآنها را در دو دسته كلي طبقهبندي كرد: تقرير هستيشناختي و تقرير منطقي. در تقرير هستيشناختي، مفهوم «هستي» محور اساسي بيان اصل عدم تناقض را تشكيل ميدهد؛ در حالي كه در تقرير منطقي، اصل عدم تناقض، استفاده از مفاهيم قضيه، سلب و ايجاب محور قرار گرفته است. در اين پژوهش نشان داديم كه تقرير هستيشناختي اصل عدم تناقض به تقابل مفردات بازميگردد و بر اين اساس، ميتوان به اين نتيجه رسيد كه قيدهايي كه ارسطو در تقرير منطقي خود از اصل عدم تناقض به كار برده، در حقيقت براي بيان يگانگي دو مفهوم در همه شروط و حيثيتهاست و تنها تفاوت آنها در نفي بودن يكي در مقايسه با ديگري است. بر اساس يافتههاي اين پژوهش، از نظر ارسطو، اصل عدم تناقض در فرايند پيدايش معرفت، نسبت به هر گونه معرفتي، خواه معرفت تصوري يا معرفت تصديقي، از اولويت مطلق برخوردار است. به عبارت ديگر «اصل عدم تناقض در فلسفه ارسطو براي تحصيل هر گونه معرفتي، به نحو مطلق άρχή (= آرخه؛ اصل، arche) است». مقصود از «اولويت مطلق» آن است كه اصل عدم تناقض واجد چهار نقش معرفتي است. اين چهار نقش عبارت است از: ابتناي توجيهي، ابتناي حكايي، ابتناي دلالي و ابتناي عملي.