بررسي مباني كنش هاي قومي و تأثير آن بر مقولة امنيت

پردازش و توليد نظريه ها و چارچوب هاي نظري، يكي از مهم ترين دغدغه هاي دانشمندان در حوزه هاي مختلف علوم انساني است. يكي از نكات مهم براي توليد نظريه هاي متقن در جهت ارزيابي هوشمندانه مناسبات قومي، ميزان توجه اين نظريه ها به منشا كنش هاي ذهني و عيني انسان ها و جوامع بشري است. شناسايي و تبيين منطق كنش هاي اقوام در اين زمينه به مثابه يك كليد راهبردي براي ساخت و پردازش اينگونه از نظريه ها، از اهميت زيادي برخوردار است. اين مهم، مخصوصاً براي كشورهايي كه بستر حضور اقوام مختلف داخلي با دامنه هاي امتداد يافته فرامرزي هستند و هويت هاي قومي از درون آن ها شروع و به وراي مرزهايشان كشيده شده است، از اهميت مضاعفي برخوردار است. اين تحقيق، از نوع توسعه اي - كاربردي است كه درصدد تبيين كاربست پذيري نظريه كنش هاي نياز مبناي انساني در مطالعه موردي قوميت كرد است. در اين تحقيق، براي گردآوري اطلاعات از روش كتابخانه اي و براي پردازش داده ها، از روش تفسيري با رويكرد توصيفي- تحليلي استفاده شده است. نتايج حاصل از اين تحقيق بيانگر آن است كه هرچقدر يك بازيگر عامل در سه لايه تبارشناسي، عرصه شناسي و آينده شناسي نسبت به فرآيندهاي نياز ساز بازيگر هدف و در نهايت، ارضاي نيازهاي وي توانايي بيشتري داشته باشد، مديريت بهتري نسبت به رفتارهاي بازيگر هدف خواهد داشت كه مويدي بر اهميت درك منشا كنش هاي انساني در ساحات فردي و اجتماعي و پاسخگويي هوشمندانه به نيازها به عنوان منشا كنش ها است.