كارآمدي مديران آموزشي مبتني بر توانايي‌هاي شناختي و انگيزشي هيجاني (مطالعه موردي: مديران آموزشي يك سازمان نظامي)

مقدمه: اين پژوهش با هدف شناسايي توانايي هاي شناختي و انگيزشي هيجاني موثر بر كارآمدي مديران آموزشي در يك سازمان نظامي صورت گرفت. روش: روش اين پژوهش از نظر ماهيت، كيفي است. جامعه آماري اين پژوهش شامل دو گروه الف) صاحب‌نظران و خُبرگان و ب) مديران آموزشي كارآمد سازمان نظامي مورد مطالعه است. روش نمونه‌گيري نيز به صورت هدفمند بود. بر اساس اين روش نمونه‌گيري، حجم نمونه مبتني بر اشباع نظري بود. براي گردآوري اطلاعات از روش مصاحبه استفاده گرديد كه با استفاده از روش تحليل محتوا مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج:يافته‌هاي اين تحقيق نشان داد كه مهمترين توانايي هاي شناختي و انگيزشي هيجاني موثر بر كارآمدي مديران آموزشي از ديدگاه نخبگان و مديران كارآمد سازماني عبارت از منبع كنترل دروني، تفكرخلاقانه، تفكرواگرا، خلاقيت، تفكرسيستمي، تفكرتحليلي، تفكرانتقادي، تفكرراهبردي، توانايي يادگيري مستمر، خودكارآمدي، ايمان، راهبردهاي مقابله اي مسئله مدار، خودپنداره مثبت، خودآگاهي، هويت توفيق، ثبات هيجاني، مديريت برخويشتن، همدلي است. آزمون دو جمله‌اي انجام شده بر روي داده هاي دلفي نيز نشان داد كه همه مولفه هاي 18 گانه شناسايي شده در سطح 0.01 معنادار بوده و مورد تاييد خبرگان هستند. بحث: يافته هاي پژوهش حاضر، اهميت يكي از مهمترين مولفه هاي روان‌شناختي موثر بر كارآمدي يعني توانايي هاي شناختي و انگيزشي هيجاني را به سياست گزاران، مديران و رهبران آموزشي و اساتيد و مربيان بيان مي كند. اين تحقيق نشان داد كه توانايي هاي شناختي و انگيزشي هيجاني نقش تعيين كننده اي در پيش بيني ميزان كارآمدي مديران آموزشي دارد.