عنوان مقاله :
تاثير برنامه آموزشي تركيبي گروهي بر كيفيت زندگي، اضطراب و افسردگي اعضاي خانواده مبتلايان به نارسائي احتقاني قلب
پديد آورندگان :
صادق زاده ، ويدا - گروه پرستاري , رئيسي ، پوران - گروه مديريت خدمات بهداشتي و درماني
كليدواژه :
آموزش تركيبي گروهي , اعضاي خانواده , كيفيت زندگي , نارسايي قلبي.
چكيده فارسي :
مقدمه: ارتقاء كيفيت زندگي يكي از اهداف عمده در درمان مبتلايان به نارسايي قلب است. اين مطالعه با هدف تعيين تاثير برنامه آموزشي تركيبي گروهي بر كيفيت زندگي اعضاي خانواده مبتلايان به نارسائي قلب انجام شد. روش كار: اين پژوهش از نوع كارآزمايي كنترل شده تصادفي مي باشد. جامعه پژوهش، اعضاي خانواده مبتلايان به بيماري نارسايي قلب مراجعه كننده به بخش CCU و قلب بيمارستان آيت ا... موسوي بودند كه 92 نفر از اعضاي خانواده بيماران بستري واجد شرايط از طريق نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفي در دو گروه 46 نفري، كنترل و مداخله قرار گرفتند. قبل از تخصيص تصادفي، شركت كنندگان پرسشنامه اوليه را تكميل كردند. شركت كنندگان سه بار طي يكسال پرسشنامه ها را تكميل كردند. ابزار اضطراب و افسردگي بيمارستان Hospital Anxiety and Depression Scale (HADS) براي اندازه گيري اضطراب و افسردگي و پرسشنامه استاندارد كيفيت زندگيNattingham Health Profile (NHP) برا ي سنجش كيفيت زندگي استفاده شد. جهت تعيين پايايي علمي از روش آزمون مجدد و روايي علمي از روايي محتوي استفاده شد. دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 22 تحليل شدند. از آزمون كي-دو و ضريب همبستگي گاما به منظور مقايسه دو گروه بر حسب ويژگي هاي دموگرافيك اعضاي خانواده بيمار و بيماران و تحليل آناليز واريانس با اندازه هاي تكراري به منظور مقايسه اضطراب، افسردگي و كيفيت زندگي در دو گروه درماني استفاده شد. يافته ها: نتايج نشان داد كه شاخص اضطراب، كاهش معني داري در طول سه زمان اندازه گيري داشت (001/0 p)، هرچند اين كاهش در بين دو گروه مداخله و كنترل معني دار نبود. هم چنين شاخص كيفيت زندگي و ابعاد شش گانه آن، در سه دوره زماني، بهبود قابل ملاحظه اي را نشان داد (001/0 p) اما اين تفاوت ها در بين دو گروه مداخله و كنترل معني دار نبود. اختلاف معني داري در دو گروه كنترل و مداخله در افسردگي در سه زمان اندازه گيري وجود داشت ( 001/0=p). نتيجه گيري: به منظور ارتقاء دانش مرتبط با بيماري، مي توان از روش هاي آموزش تركيبي گروهي براي تاثيرگذاري بر ميزان اضطراب، افسردگي و كيفيت زندگي اعضاي خانواده بيماران بهره گرفت. نتايج پژوهش نشان داد كه افزايش حمايت اجتماعي مي تواند براي اعضاي خانواده بيماران مفيد باشد. پيشنهاد مي گرددكه مطالعات مشابهي جهت افزايش آگاهي اعضاي خانواده بيماران و نقش پرستاران در ارتباط با ديگر بيماري هاي مزمن انجام گيرد.
عنوان نشريه :
آموزش پرستاري
عنوان نشريه :
آموزش پرستاري