شناسايي الزامات طراحي برنامه‌ي درسي آموزش فلسفه به كودكان از ديدگاه معلمان دوره ابتدايي شهرستان بناب در سال تحصيلي 1396-1395

بدون عنوان

هدف اصلي تحقيق حاضر شناسايي الزامات طراحي برنامه­ ي درسي آموزش فلسفه به كودكان از ديدگاه معلمان دوره ابتدايي شهرستان بناب در سال تحصيلي 1396-1395 مي­ باشد. روش تحقيق استفاده شده توصيفي- اكتشافي است. جامعه ­ي آماري شامل كليه ­ي معلمان ابتدائي آموزش و پرورش شهرستان بناب به تعداد 489 نفر در سال تحصيلي 1396-1395 مي­باشد، كه حجم نمونه­ ي آماري نيز بر اساس فرمول كوكران 215 نفر از طريق نمونه ­گيري تصادفي- طبق ه­اي بدست آمده است. ابزار جمع ­آوري اطلاعات پرسش­نامه ­ي محقق­ساخته مي­باشد كه پس از تأييد روايي و پايايي آن (صوري) در اختيار نمونه ­ي آماري قرار گرفت. براي تجزيه و تحليل داده ­هاي آماري از روش­هاي آماري توصيفي و استنباطي استفاده شده است. براي شناسايي الزامات طراحي برنامه­ ي درسي آموزش فلسفه به دانش ­آموزان مقطع ابتدايي از تحليل عاملي اكتشافي و جهت اولويت ­بندي الزامات طراحي برنامه ­ي درسي آموزش فلسفه به دانش ­آموزان از آزمون فريدمن با نرم ­افزار SPSS 18 استفاده گرديد. نتايج آزمون فريدمن نشان داد كه از ميان الزامات نه­ گانه ­ي مؤثر براي طراحي برنامه ي درسي آموزش فلسفه به كودكان عامل توجه به نيازهاي دانش ­آموزان با ميانگين رتبه­ ي 62/4 بيشترين و عامل كاهش تمركزگرايي در برنامه­ ي درسي با ميانگين رتبه ­ي 91/3 كمترين تأثير را در طراحي برنامه­ ي درسي آموزش فلسفه به دانش ­آموزان مقطع ابتدايي شهرستان بناب دارد.

no Abstract