عنوان مقاله :
تحليل مفهومي پيش فرض هاي معرفت شناختي نظريۀ ( اخلاق اطلاعات) فلوريدي
عنوان به زبان ديگر :
A Conceptual Analysis of Epistemological Pre-assumptions of Floridi’s Theory of Information Ethics
پديد آورندگان :
شقاقي، مهدي دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
اخلاق اطلاعات , كمينه گرايي اخلاقي , سطح انتزاع , تعبيرانگاري , رئاليسم اطلاعاتي , رئاليسم ساختاري وجودي
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: اين مقاله قصد دارد تا پيش فرض هاي معرفت شناختي نظريۀ اخلاق اطلاعات فلوريدي را تحليل كند و برخي از آن پيش فرض ها را مورد بحث و نقد قرار دهد.
روش پژوهش: روش مقاله، سندي و رويكرد آن تحليل مفهومي است. براي باز كردن يك مفهوم يا ارائۀ تحليلهاي بديل دربارۀ آن، مستنداتي كه پايۀ استدلال هستند با استفاده از روش سندي جمع آوري و با تكيه بر آنها، مفاهيم موجود تحليل و نقد، و مفاهيم جديد بسط داده ميشوند.
يافته ها: فلوريدي براي اخلاقي كردن جهان، كل موجودات را «اطلاعات» تلقي ميكند و ميگويد به جاي اينكه فقط موجودات زنده داراي ارزش و حرمت باشند، همۀ «چيزها» داراي حريم اخلاقياند و يك حق اوليه براي بودن بر طبق طبيعت خود دارند. بر طبق رئاليسم اطلاعاتي وي، همۀ چيزها (زنده و غيرزنده) داراي ساختار اطلاعات ياند و اين ساختار، مجموعه اي است از ويژگيها و روابط بين آنها، و بر اساس چنين ساختاري صرفاً ميشود چيزها را شناخت و ذات آنها را نميتوان كشف كرد. هر سطحي از انتزاع، واجد مجموعه اي از ويژگيها و روابط براي هر شيء است. فلوريدي از ايدۀ متافيزيكي «تفاوت» بهره ميگيرد و اظهار ميكند كه «تفاوت» از نوع رابطه است و نبود اين رابطه، چيز را براي ما ناشناختني ميكند زيرا براي شناخت يك چيز، بايد نخست تفاوت آن با چيز ديگر فهم شود. پس «تفاوت» بر «وجود» تقدم دارد و لذا رابطه بر وجود تقدم دارد. با اين استدلال، وي بسط ميدهد كه در شناخت، روابط بين ويژگيهاي يك چيز (ابژه) با يكديگر و روابط آن چيز با ديگر چيزهاست كه شناخت ما را ميسازد و اين ويژگيها و روابط بين آنها، در واقع ساختار اطلاعاتي چيزها هستند. وي ميگويد كه حداقل يترين واحد تفاوت قابل بيان به صورت رياضي براي يك موجود، تفاوت باينري ميان صفر و يك به عنوان يك «دادۀ» پايه است كه كوچكترين واحد ساختاري -رياضي - اطلاعاتي يك موجود را تشكيل ميدهد.
نتيجهگيري: اهميت اين مقاله در تشريح نگاه فلوريدي دربارۀ اشياء و شناخت اشياء است و اينكه او چگونه با استدلالات متافيزيكي خود، اشياء را اطلاعات تلقي ميكند و آسيب زدن به اشياء را معادل آسيب زدن به سپهر اطلاعات ميداند و بدين دليل آن را غيراخلاقي ميداند كه باعث ميشود بخشي از اطلاعات نابود گردد. در اين مقاله نگاه ايده گراي فلوريدي از نظر بي تفاوتي نظريۀ اخلاقي او به بدنها، تقليل گرايي معرفت شناختي، ناديدهگرفتن انعطاف پذيري تكنولوژيك، و ادعاي جهان شمولي نقد شده است
چكيده لاتين :
Background and Aim: This paper aims at conceptual analysis of epistemological pre-assumptions of the theory of “Information Ethics” to provide better understanding about this macro-ethics theory and offer a critical standpoint about some of its pre-assumptions.
Methods: A documentary method and a conceptual analysis were used. This research method and approach is best suited to explore pre-assumptions of philosophical standpoints and scientific concepts.
Results: Floridi’s epistemological position in the theory of “Information Ethics” is pan-informationism. This position originates from his “Informational Realism”. He argues that the ultimate nature of knowledge is structural. Structures, rather than entities, in his view, is aPriori and primal. He uses a metaphysical concept, namely “difference”, to argue for his position. In his view, in the existence of an object, the structure of “difference” is primal to the entity of that object because without difference, entities substantially could not be recognized. By this reasoning, he argues that we can see all things as information because all structures can be translated to data clusters in a selective level of abstraction. By viewing every things as information, they gain at least a minimum right to “being” that should be respected because the first informational structure of an entity is being/not being binary.
Conclusion: The value of this research lies in the exploration and explanation of epistemological assumptions of Floridi’s information ethics theory who tried to determine all objects as information to ethically save them from damage, by metaphysical development of the concept “difference”. This article also showed that how this conceptual development is obscure because of its epistemological reductions, emphasis on mind and neglecting bodies, and technological flexibility
عنوان نشريه :
تعامل انسان و اطلاعات
عنوان نشريه :
تعامل انسان و اطلاعات