عنوان مقاله :
سياست قانونگذاري ايران درباره كودكان بيسرپرست
پديد آورندگان :
شريعتي نصب ، صادق - گروه اپيدميولوژي و سلامت باروري , شريعتي نصب ، صادق - گروه اپيدميولوژي و سلامت باروري
كليدواژه :
فرزندخواندگي , سرپرستي , سياست قانونگذاري , خانواده , كودكان بيسرپرست , قانونگذار ايراني
چكيده فارسي :
سياست قانون گذاري هر كشور، رويكرد كلي و هدف آن را در وضع مقررات مينمايد و انتظاري را كه از قوانين ميرود، معلوم ميكند. در كشور ما، قانون گذار خود نيز بهروشني نميداند از نهاد سرپرستي (فرزندخواندگي) چه ميخواهد و نگاه كلي به كودكان بيسرپرست، مبهم و دوگانه است. اشكال عمده اين سياستگذاري را بايد در تنگناهاي فقهي جستجو كرد كه درباره نهاد فرزندخواندگي وجود دارد. از سوي ديگر، واگذاري كودكان آسيبپذير و بيسرپرست جامعه به برخي خانوادهها، نيازي انكارناپذير است و دولت را از اين واقعيت نيز گريزي نيست. همين دو واقعيت (تنگناهاي فقهي و نيازهاي اجتماعي)، موجب تعارضاتي در قوانين مربوط به كودكان بيسرپرست شده است: پارهاي از احكام قانوني، با نيازهاي جامعه تناسب دارد و تابع سياستهاي «فرزندخواندگي» است، و بخشي ديگر از آنها به محدوديتهاي فقهي پايبند مانده و در حد «كفالت» يا تأمين مالي است. اين دوگانگي در يك نهاد و مفهوم، گاه پذيرفتني نيست و آثار غيرمنطقي و ناهمگوني پديد ميآورد. نتيجه چنين تعارضاتي نيز درنهايت مهجورماندن نهاد سرپرستي (فرزندخواندگي) و ريزش متقاضيان آن به سوي ديگر نهادهاي موازي (مانند اهداي جنين) است. قانون گذار دير يا زود بايد از اين وادي ترديد بگذرد و سياستي يكسان و همگون را در مورد كودكان بيسرپرست درپيش گيرد.
عنوان نشريه :
مطالعات فرهنگي وارتباطات
عنوان نشريه :
مطالعات فرهنگي وارتباطات