راهبردهاي ارتقاي ديپلماسي رسانه‌اي در زمينه توسعۀ فرهنگي ايران براي دوران پسابرجام

ابزارهاي ارتباطي به‌مثابه كارگزاران فرهنگي در شكل‌دهي به افكار عمومي و ذهنيت‌ها، تأثير به‌سزايي دارند. تحولات منطقۀ آسياي غربي و افول گروه تروريستي داعش، همه‌پرسي جدايي كردستان عراق، روي كار آمدن دونالد ترامپ به‌عنوان رئيس جمهور امريكا و حضور اكثريت جمهوري‌خواهان در مجالس سنا و كنگرۀ امريكا و لفاظي‌هاي تند نومحافظه‌كاران در قبال ايران اسلامي و تهديد لغو توافق برجام از سوي ترامپ، بسترهاي تبليغي بسيار عميقي را براي ديپلماسي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران ايجاد كرده است. هدف اين تحقيق، راهبردهاي مطلوب ارتقاي ديپلماسي رسانه‌اي ج.ا.ا در راستاي توسعۀ پايدار فرهنگي ايران در دوران پسابرجام است. اين تحقيق با استفاده از روش دلفي، طي سه مرحله، با بهره‌گيري از الگوي برنامه‌ريزي استراتژيك انجام شد. براي دستيابي به اهداف تحقيق از نظرات 23 نفر از خبرگان اين حوزه (كارشناسان و مديران در عرصه‌هاي علوم سياسي، روابط بين‌الملل، مديريت فرهنگي، علوم ارتباطات، ارتباطات بين‌الملل و مديريت رسانه) استفاده شد. نتيجه اين تحقيق نشان داد راهبردهاي رقابتي مناسب‌ترين راهبردها براي ارتقاي ديپلماسي رسانه‌اي ج.ا.ا در راستاي توسعۀ پايدار فرهنگي ايران در دوران پسابرجام هستند. در انتها راهبردهاي رقابتي تدوين‌شده، اولويت‌بندي شدند. مهم‌ترين راهبردهاي اين تحقيق، راهبرد «يكپارچگي معنايي در بسته‌بندي پيام رسانه‌هاي ج.ا.ا براي مديريت ادراك و فرار به‌موقع از پارازيت‌شناختي و روايت و ايدۀ ساخته و پرداخته رسانه‌هاي غربي ـ امريكايي در راستاي تهاجم فرهنگي‌رسانه‌اي امريكا عليه ايران است». همچنين راهبرد «تأكيد بر عبور از تك‌گويي به گفتگو در ديپلماسي رسانه‌اي ج.ا.ا در دوران پسابرجام كه براي تحقق گفتگوي بين تمدن‌ها و ملت‌ها در راستاي تنش‌زدايي و ايجاد فضاي رواني بيناذهنيتي جهاني سالم براي گسترش روابط فرهنگي با ايران است». به‌نظر مي‌‌رسد اين راهبردها با نظريه موازنۀ نرم مطابقت دارد.