عنوان مقاله :
ارزيابي مديريت علفهاي هرز گياهان دارويي ريحان(Ocimum basilicum L.) و گاوزبان اروپايي (Borago officinalis L.) با گياهان پوششي ماش (Vigna radiate L.) و شبدر ايراني (Trifolium resupinatum L.)
پديد آورندگان :
شيرزادي مرگاوي ، زينب - گروه زراعت , شيرزادي مرگاوي ، زينب - گروه زراعت , زعفريان ، فائزه - گروه زراعت , زعفريان ، فائزه - گروه زراعت , باقري شيروان ، ميلاد - گروه زراعت , باقري شيروان ، ميلاد - گروه زراعت
كليدواژه :
تداخل , تراكم علف هرز , زيست توده علف هرز , شاخص توانائي تحمل رقابت , صفات مورفولوژي
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: ارزش واقعي توليد گياهان دارويي به كيفيت محصول بستگي دارد و پايداري محصول در درجه دوم اهميت قرار دارد. اين در حالي است كه علف هاي هرز به دليل رقابت براي جذب عنصرهاي غذايي، آب و نور، موجب كاهش عملكرد گياهان دارويي ميشوند. درحاليكه اتكا به كاربرد سموم علفكش براي مديريت و مهار (كنترل) علفهاي هرز بهعلت افزايش گونههاي علفهرز مقاوم به علفكش، چالشهاي زيست محيطي و هزينه توليد سموم شيميايي را به همراه دارد. استفاده از گياهان پوششي ميتواند يك جايگزين مناسب براي علفكشهاي شيميايي باشد. و نقش مهمي در رسيدن به هدفهاي كشاورزي پايدار، حفظ و بهرهوري از منبعهاي خاك و حفظ كيفيت زيست محيطي ايفا كند. بنابراين، گونههايي از گياهان پوششي بايد انتخاب شوند كه با توجه به ويژگيهاي فيزيكي و شيمياييشان، توانايي رقابت و سركوب علفهاي هرز را داشته باشند. لذا، اين پژوهش با هدف تاثير گياهان پوششي ماش (Vigna radiate L.) و شبدر ايراني (Trifolium resupinatum L.)روي مديريت علف هرز گياهان دارويي ريحان (Ocimum basilicum L.) و گاوزبان اروپايي (Borago officinalis L.) صورت پذيرفت.مواد و روشها: بدين منظور دو آزمايش بهصورت طرح بلوك كامل تصادفي با سه تكرار انجام شد. تيمار هاي آزمايشي در آزمايش اول شامل استفاده از گياهان پوششي ماش و شبدر ايراني بهطور جداگانه در بين رديف هاي ريحان، و در آزمايش دوم كاشت ماش و شبدر ايراني بهطور جداگانه در بين رديف هاي گاوزبان اروپايي بود. همچنين، دو تيمار كشت خالص هر يك از گياهان در شرايط وجين و بدون وجين علف هاي هرز نيز در هر تكرار براي هر دو آزمايش در نظر گرفته شد. كرتهاي داراي گياه پوششي، شامل 5 رديف گياه دارويي (با فاصله رديف 50 سانتيمتر و فاصله روي رديف 5 سانتيمتر در ريحان و فاصله رديف 50 سانتيمتر و فاصله روي رديف 20 سانتي متر در گاوزبان) و 6 رديف گياه پوششي (به صورت كاشت بين رديفهاي گياهان دارويي) بود. كاشت گياهان دارويي و پوششي به صورت همزمان انجام شد.نتايج و بحث: نتايج نشان داد، كشت خالص گياهان ريحان و گاوزبان اروپايي با وجين، داراي بيشترين شمار برگ، قطر ساقه و وزن تر و خشك بود. همچنين كمترين وزن تر و خشك اندامهاي هوايي گياهان نامبرده در حضور گياه پوششي ماش ديده شد. افزون براين، حضور گياه پوششي ماش موجب به كمينه رساندن صفات مورفولوژيكي (ريختشناختي) گياه ريحان و گاوزبان اروپايي مانند ارتفاع، قطر ساقه و شمار برگ شد. بيشينه درصد و عملكرد اسانس در گياهان ريحان و گاوزبان اروپايي در شرايط كشت خالص و بدون تداخل علف هاي هرز ديده شد. گياه پوششي ماش در مقايسه با شبدر ايراني در سركوب علف هاي هرز موفق تر بود و موجب كاهش بيشتر تراكم و زيست توده علف هاي هرز شد. بهطوريكه تراكم و زيست توده علف هاي هرز را در ريحان و گاوزبان اروپايي در مرحله اول تا سوم نمونه برداري بين 50 تا 100 درصد كاهش داد. همچنين، از نظر شاخص توانايي رقابت با علف هاي هرز (AWC) ريحان و گاوزبان اروپايي در حضور گياه پوششي ماش داراي كمترين توانايي رقابت بودند.نتيجه گيري: در نهايت مي توان اينگونه استنباط كرد كه استفاده از خاكپوش (مالچ) گياهان پوششي باعث كاهش رشد علف هاي هرز مي شود كه از آن براي مديريت علف هاي هرز مي توان استفاده كرد. به استناد نتايج به دست آمده از اين پژوهش، برتري ماش به شبدر ايراني در مديريت علف هرز در ريحان و گاوزبان اروپايي تا حدودي بود كه در برخي تيمارها تراكم و ماده خشك علف هاي هرز را بهشدت كاهش داد.
عنوان نشريه :
كشاورزي بوم شناختي
عنوان نشريه :
كشاورزي بوم شناختي