تحليل جامعه شناختي پيامدهاي فرهنگي توسعه‌ي شهرهاي متوسط در ايران در سال 1396-1397 (مطالعه ي موردي: مرند)

در راستاي تحقق توسعه­ ي پايدار شهري بايد شرايطي فراهم شود تا امكان بسترسازي توسعه­ ي پايدار انساني و بهبود رفاه اجتماعي شهروندي، فراهم گردد كه در اين بستر مي توان به برقراري عدالت اجتماعي، طراحي اقليمي هماهنگ با محيط زيست انساني، تقويت ساختارهاي همبستگي اجتماعي همچون تعهد و مسؤوليت پذيري، تقويت بنيان هاي اجتماعي و خانوادگي و احياي محيط زيست همگاني و ايجاد انتظام ساختاري در فضاي شهري براي ادراك زيباشناختي و خوانايي شهري و بهبود بهره گيري از فضاهاي شهري و افزايش رضايت شهروندي و يكپارچگي بخشي به ساختار بصري محيط و منظر شهري اشاره كرد .هدف اين مطالعه، تحليل جامعه ­شناختي پيامدهاي فرهنگي توسعه­ي­ شهرهاي متوسط در ايران طي ده سال گذشته و مطالعه ­ي­ موردي مرند است كه طي سالهاي 96 و 97 مورد پژوهش واقع شده است. جامعۀ آماري اين پژوهش افراد بالاي 15 سال ساكن شهر مرند در طي سالهاي 96-97 بودند. روش نمونهگيري، نمونه­ گيري مختلط يعني طبقاتي و خوشه‌اي چندمرحله‌اي بود. در مجموع، 2600 پرسشنامه تكميل شد كه براي تمامي مقاصد آماري كفايت مي‌كرد. در اين تحقيق بر روي شاخص‌هاي نيازهاي ساكنان تحليل عاملي در هشت عامل انجام شد. آزمون بارتلت با معيار كايزر معادل 0/840 و معنادار بود؛ اين امر حاكي از اعتبار اين آزمون است. تحليل عاملي انجام شده كاملاً با شاخصبندي محقق با توجه به مطالعات اسنادي هماهنگ بود كه نتايج آن آورده مي‌شود. نتايج آزمون فريدمن نشان مي‌دهد در سطح نيازهاي كالبدي و اجتماعي در شهر ، در مجموع، نيازهاي زير براي ساكنان داراي اولويت بودهاند: نياز به تعاملات اجتماعي ساكنان با يكديگر و نياز به امكانات و تسهيلات رفاهي، به ترتيب با متوسط رتبۀ 7/34 و 7/18 در صدر قرار داشتهاند و نياز به امنيت و احساس تعلق به شهر به ترتيب با متوسط رتبۀ 4/26 و 2/74 در رتبه‌هاي آخر بودهاند. بقيۀ نيازها در سطح بينابيني قرار گرفتهاند.در كل، نتايج نشان مي‌دهد ايجاد فضاهاي عمومي به عنوان بستري براي تعاملات اجتماعي يك درخواست مبرم است.

فاقد چكيده مي باشد