شماره ركورد :
1059049
عنوان مقاله :
تغييرات زماني و مكاني الگوي اتصال ساختاري رسوب در حوزه‌ي آبخيز تهم‌چاي زنجان
پديد آورندگان :
نجفي ، سعيد دانشگاه تربيت مدرس , نجفي ، سعيد دانشگاه تربيت مدرس , صادقي ، حميدرضا - گروه مهندسي آبخيزداري , صادقي ، حميدرضا - گروه مهندسي آبخيزداري , هكمن ، توبياس دانشگاه كاتوليك اينگلوشتات , هكمن ، توبياس دانشگاه كاتوليك اينگلوشتات
تعداد صفحه :
17
از صفحه :
131
تا صفحه :
147
كليدواژه :
حفاظت خاك , سناريوي انتقال رسوب , مديريت جامع حوزه‌هاي آبخيز , شاخص اتصال رسوبي , مديريت رسوب
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: استفاده‌ي بي‌رويه از منابع طبيعي سبب تشديد هدر‌رفت خاك و توليد رسوب بيش از مقادير مجاز شده است. افزايش رسوب توليدي در حوزه‌هاي آبخيز سبب مشكلات درون و برون منطقه‌اي زيادي مي‌شود. بنابراين آگاهي از پهنه‌هاي مهم و مستعد انتقال رسوبات از ملزومات طراحي راهبردهاي مؤثر در مديريت توليد و انتقال رسوب در حوزه‌هاي آبخيز است. يكي از مفاهيم مهم در اين زمينه، بررسي اتصال ساختاري رسوب است كه انتقال رسوب از يك بخش به بخشي ديگر و پتانسيل جابه‌جايي براي ذرات رسوب در سراسر سامانه‌ي آبخيز (درون‌دامنه‌اي، بين‌دامنه‌ و آبراهه، درون‌آبراهه‌اي) را مورد ‌بررسي قرار مي‌دهد. ازاين‌رو، پژوهش حاضر به‌منظور بررسي پراكنش مكاني و تغييرات زماني اتصال ساختاري رسوب در سه سال 1990، 2001 و 2014 در حوزه‌ي آبخيز تهم‌چاي زنجان انجام شد. مواد و روش‌ها: در اين مطالعه با استفاده از نقشه‌ي مدل رقومي ارتفاعي منطقه با مقياس 1:25000 و سلول‌هاي 100 مترمربعي لايه‌هاي شيب، جهت جريان، جريان تجمعي جريان تهيه شدند. لايه‌ي رقومي عامل پوشش گياهي نيز با استفاده از تصاوير Landsat و با استفاده از شاخص NDVI به‌دست آمد. درنهايت با استفاده از لايه‌ي شبكه‌ي آبراهه‌اي، شاخص اتصال ساختاري رسوب با توجه به دو سناريوي اتصال رسوبي دامنه و خروجي آبخيز؛ و دامنه و شبكه‌ي آبراهه‌اي مورد محاسبه قرار گرفت. يافته‌ها: نتايج نشان داد بر اساس سناريوي اول محدوده‌ي عددي 8.24 تا 8.06 و 1.02 تا 1.18 به‌ترتيب براي حداقل و حداكثر مقادير شاخص اتصال براي سال‌هاي مورد ‌بررسي به‌دست آمدند. شاخص اتصال ساختاري از سال 1990 تا سال 2014 از 5 به 7 كاهش‌يافته است. بر اساس نقشه‌هاي حاصل، مناطق غربي، جنوب غربي و شمال غربي، اتصال ساختاري بيش‌تري نسبت به بخش‌هاي ديگر حوزه‌ي آبخيز داشتند. از نظر مكاني نيز تفاوت خالص مقادير شاخص اتصال رسوبي بين دو سال 2001 و 2014 با محدوده‌ي تغييرات 0.9 در عموم قسمت‌هاي حوزه‌ي آبخيز منجر به كاهش اتصال ساختاري رسوب از نظر مكاني شده است. طبق سناريوي دوم، بخش‌هاي شمالي و جنوب شرقي آبخيز به‌دليل دوري از شبكه‌ي آبراهه‌اي و در مورد مناطق مركزي در تركيب با توپوگرافي ملايم، داراي اتصال رسوبي كم‌تري نسبت به بخش‌هاي ديگر آبخيز بوده كه با نتايج تعيين اتصال ساختاري بر اساس خروجي آبخيز انطباق داشته است. هم‌چنين بخش‌هاي جنوبي، غربي و شمال غربي آبخيز، دامنه‌هاي يكپارچه‌اي از نظر مناطق مستعد انتقال رسوب به شبكه‌ي آبراهه‌اي را تشكيل دادند. نتيجه‌گيري: به‌طوركلي بر اساس نتايج پژوهش حاضر، امكان بررسي اتصال ساختاري و تغييرات زماني و مكاني آن در گستره‌ي آبخيز وجود داشت و از طريق آن مي‌توان به تشخيص مناطق همگن ازنظر ميزان احتمال انتقال رسوب توليدي دست‌ يافت. اين امر زمينه‌ساز اتخاذ تصميمات و برنامه‌هاي اصلاحي و مديريتي هدف‌مند در مورد توليد و انتقال رسوب با توجه به اولويت پهنه‌هاي مشخص‌شده و محدوديت‌هاي مالي و تجهيزاتي به‌ويژه در كشورهايي چون ايران مي‌شود.
سال انتشار :
1396
عنوان نشريه :
پژوهش هاي حفاظت آب و خاك
عنوان نشريه :
پژوهش هاي حفاظت آب و خاك
لينک به اين مدرک :
بازگشت