شماره ركورد :
1059240
عنوان مقاله :
نسبت آرمان و واقعيت در انديشة سياسي زرتشت، ماني و مزدك در دوره ساساني
عنوان به زبان ديگر :
THE CORRELATION BETWEEN UTOPIA an‎d REALITY IN ZOROASTRIANISM, MANICHAEISM an‎d MAZDAKISM AT THE SASSANIAN AGE
پديد آورندگان :
سلگي، محسن دانشگاه علامه طباطبايي , احمدوند، شجاع دانشگاه علامه طباطبايي - گروه علوم سياسي
تعداد صفحه :
26
از صفحه :
7
تا صفحه :
32
كليدواژه :
اسطوره , قدرت , آرمان , زرتشتي , مانوي , مزدكي , ساساني
چكيده فارسي :
اين مقاله بر آن‌ است تا نسبت ميان «آرمان» و «واقعيت» را در انديشة زرتشت، ماني و مزدك مورد واكاوي قرار دهد. انديشه ‌هاي زرتشت مبناي شكل‌گيري دولت ساساني و حركت تأسيسي اردشير بابكان بود. ماني و مزدك كه در دوره ساسانيان ظهور مي ‌كنند، در تقابل با ساسانيان قرار گرفته و با ‌وجود همكاري قباد با مزدك و شاپور دوم با ماني، به‌ دليل عدم هماهنگي ميان آرمان و واقعيت در انديشه ماني و مزدك، اين دو انديشه به‌ حاشيه رانده شده و شكست ‌خورند. در حالي‌كه، هم‌وندي ارگانيگ ميان «اسطوره و قدرت» و «آرمان و واقعيّت» در انديشة زرتشت وجود داشت؛ امري كه موجب باقي ‌ماندن انديشه زرتشتي‌ به‌عنوان گفتمان غالب آن روز شد. ماني و مزدك، نه تنها با حاكميت ساساني ناهماهنگ بودند، بلكه از آن، با ساخت ارزشي و فرهنگي ايران آن‌روز سازگاري نداشتند و نتوانستند در ايران پايايي و مانايي قوام‌ بخشي داشته باشند. بدين ‌سان پرسش اصلي اين نوشته آن است كه چه نسبتي ميان آرمان و واقعيت در گفتمان ‌هاي زرتشتي‌، مانوي و مزدكي وجود دارد. فرضيه آن است كه رابطة آرمان و واقعيت در گفتمان زرتشتي، رابطه‌ اي هم‌ساز و از آن سو در گفتمان مانوي و مزدكي رابطه‌اي ناهم‌ساز است. براي آزمون اين فرضيه كه به روش توصيفي-تاريخي انجام مي‌شود، ابتدا بحثي نظري دربارة آرمان و واقعيت صورت خواهد گرفت. آنگاه شرايط امكان ظهور آرمان يا اسطوره را در سه مكتب فكري فوق ‌الذكر بررسي خواهيم كرد و در نهايت نسبت اين مفاهيم دوگانه-آرمان و واقعيت- را در مكاتب مذكور مورد سنجش قرار خواهيم داد.
سال انتشار :
1397
عنوان نشريه :
پژوهشنامه علوم سياسي
فايل PDF :
7591758
عنوان نشريه :
پژوهشنامه علوم سياسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت