عنوان مقاله :
داستان «موسي و شبان» نمونهاي عيني از تحقق امتزاج افقها در تلقي گادامري
پديد آورندگان :
بالو، فرزاد دانشگاه مازندران , حق جو، سياوش دانشگاه مازندران
كليدواژه :
مولوي , گادامر , مثنوي مولوي , موسي , شبان , آميزش افقها
چكيده فارسي :
ادامر، بنياد فهم را امتزاج افق مفسر و افق متن ميداند و بر اين اساس، به تبيين واقعه فهم و چگونگي آميزش افق ها مي پردازد. طُرفه اينكه تحقق چنين مفهومي را به طور عيني و مصداقي در داستان «موسي و شبان» در مثنوي شاهد هستيم. مولانا كه كانون فهم خود را از خدا، آميزش افق اهل تشبيه و اهل تنزيه قرار ميدهد، براي تعليم و عينيت بخشي به چنين تلقي و تفسيري، داستان «موسي و شبان» را مي آفريند. در اين داستان، موسي و شبان بهمثابه مفسري، تلقي خاصي از خدا دارند كه متأثر از كتاب و سنت و با توجه به موقعيت هرمنوتيكي آنهاست؛ چنانكه در آغاز داستان، خداشناسي موسي در قالب اهل شريعت و تنزيه ظاهر ميشود و در مقابل، تجربه و درك شبان از خدا متناسب با تلقي اهل تشبيه آشكار ميگردد. اينچنين در آغاز داستان، موسي و شبان هريك در افق خود محصورند. اما در ادامه از طرفي مواجهه مؤاخذه گرايانه موسي با شبان و از سوي ديگر عتاب خداوند با موسي، هم شبان و هم موسي را در موقعيت هرمنوتيكي تازهاي قرار ميدهد؛ بهگونه اي كه هر دو درنهايت جمع دو افق تشبيه و تنزيه را به حقيقت نزديكتر مي يابند.