شماره ركورد :
1061665
عنوان مقاله :
نگاهي تطبيقي به جايگاه ادبيات زنان در كشورهاي اسلامي: مطالعۀ موردي عادت مي‌كنيم از زويا پيرزاد وخاطرات يك زن مطلقه از هيفاء بيطار
پديد آورندگان :
فرضي شوب ، فرشته دانشگاه گلستان , فرضي شوب ، منيره دانشگاه گلستان
تعداد صفحه :
20
از صفحه :
87
تا صفحه :
106
كليدواژه :
جينوكريتيسيزم , زويا پيرزاد , عادت مي‌كنيم , هيفاء بيطار , خاطرات‌ يك زن مطلقه
چكيده فارسي :
بيش از صد سال از آشنايي زنان جهان اسلام با مدرنيته و جريان هاي فكرياجتماعي آن چون فمنيسم مي گذرد. در اين سال ها دغدغۀ اصلي زنان اين سرزمين ها، احقاق حقوق سلب شدۀ آنان و برابري آنان با مردان بوده است. با اين حال بررسي آثار نگاشته شده توسط زنان (در قالب هاي رمان، شعر و...) نشان مي دهد كه هنوز فاصلۀ زيادي ميان جامعۀ آرماني زنان فمنيست با واقعيت هاي اجتماعي وجود دارد و زنان فمنيست همچنان در حاشيۀ جامعه نگه داشته شده اند. در مقالۀ حاضر ابتدا (و با كاربست نظريۀ جينوكريتيسيزم) جايگاه زنان كشورهاي اسلامي در سه مرحله تعريف شده توسط شوالتر مشخص شده، در ادامه از چرايي ناتواني آنان براي عبور از اين آستانه سخن گفته خواهد شد. براي نيل بدين هدف، دو اثر از دو نويسندۀ پيشرو زنِ جهان اسلامي يعني رمان عادت مي كنيم از زويا پيرزاد و رمان خاطرات يك زن مطلقه از هيفاء بيطار، كه از رمان هاي موفّق ايران و سوريه هستند و هر دو با محويّت موضوع طلاق نوشته شده اند، انتخاب و از منظر نظريۀ جينوكريتيسيزم بررسي شده است. نتيجۀ اين بررسي حكايت از آن دارد كه زنانِ فمنيست جهان اسلام، در مرحلۀ دوم از مراحل سه گانه اي كه شوالتر آن را ترسيم كرده است، متوقف شده اند؛ بدين معني كه آنها از تقليد از سنت هاي مردانه روي برگردانده اند اما هنوز به صورت كامل به مرحلۀ سوم ـ كه در آن زنان به جاي توجّه به مردان، خويشتن زنانۀ خويش را مورد توجّه قرار مي دهند و با لحن، ادبيات و شيوۀ روايت خاص خود، به بيان تجربه هاي خاص خود مي پردازند ـ  پاي ننهاده اند و در آستانۀ اين مرحله برجاي مانده اند.
سال انتشار :
1397
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر
لينک به اين مدرک :
بازگشت