كليدواژه :
تفسير , تاويل , مصداق , خصوص , متشابه , حجيت , الجري
چكيده فارسي :
طباطبايي براى قرآن كريم معناى تنزيلى و تأويلى قائل است و در تفسير الميزان مي كوشد با استمداد از سياق و آيات ديگر، معناى تنزيلى را بيان كند. همچنين او ذكر مصاديق را تفسير نمي داند و غالباً از ذكر مصاديق امتناع ورزيده است. صاحب تفسير الميزان معتقد است با ارجاع متشابهات به محكمات معانى مراد متشابهات كشف مى شود و مقصود از تفسير قرآن به قرآن نيز همين امر است. او مى گويد: گرچه قرآن مشتمل بر مجملات است، ولى اين امر باعث نمى شود كه ما قرآن را كتابى نامفهوم و گنگ بدانيم. قرآن كتابى روشن و گوياست و روشن كنندة هر چيز ديگرى نيز هست. طباطبايي گرچه در گفتار، بسندگى قرآن به قرآن در تفسير را مطرح مى كند، اما در عمل معتقد به نيازمندى تفسير به سنت است و در مواردى پر شمار به اين نيازمندى اعتراف كرده است.