عنوان مقاله :
جايگاه متن يا شخص در مقارنه اسلام و مسيحيت
پديد آورندگان :
لك زايي ، مهدي دانشگاه اديان و مذاهب قم , زارعي محمود آبادي ، محمد حسين دانشگاه اديان و مذاهب قم
كليدواژه :
دينِ متنمحور , دينِ شخصمحور , شخص مقدّس , متن مقدّس , وحي الهي
چكيده فارسي :
از يك طرف همه اديان دعوي رستگاري پيروان خودشان را دارند و از طرف ديگر در همه آنها كم و بيش هم متن مقدّس وجود دارد و هم شخص مقدّس. سوال اساسي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه كدام يك نقش اساسي را در رستگاري پيروانشان ايفا مي كند؟ سوال ديگر اينكه آيا در اين زمينه تفاوتي بين اديان وحياني و غيروحياني وجود دارد؟ اديان را مي توان با توجّه به نقشي را كه براي«متن مقدّس»يا«شخص مقدّس» در رستگاري بشر قائل هستند، به«شخص محور» و«متن محور» تقسيم كرد. در اديان «وحدت وجودي» از آنجايي كه معتقد به خداي متشخّص و متمايز از جهان نيستند، اعتقاد به ارتباط لاهوت با ناسوت از طريق پيام الهي معنا دار نيست. اين اديان متكي برشخص بنيانگذار خود هستند و او را مَجراي اراده الهي مي دانند. از اين جهت به آنها اديان«شخص محور»مي گويند. اما اديان وحياني از يك طرف معتقد به خداي متشخّص و متمايز از جهان و از طرف ديگر معتقد به ارتباط بين ناسوت با لاهوت از طريق وحي الهي هستند. ولي همه آنها تفسير يكساني از وحي ندارند. اين اديان را مي توان با توجّه به نحوه تفسيري كه از وحي الهي دارند، به دو دسته «متنمحور» و «شخصمحور» تقسيم كرد. اسلام وحي الهي را از مقوله پيام و قول مي داند اما مسيحيّت وحي را از مقوله فعل مي داند. مركز ثقلِ نازله الهي در اسلام، قرآن و در مسيحيّت، شخص مسيح است. به همين دليل مي توان مسيحيت را ـ از جهتي متفاوتِ با اديان «وحدت وجودي» ـ يك دين«شخص محور» ناميد. تأكيد بر شخص مقدّس در برخي از گروههاي اسلامي مانند تشيع و تصوّف نيز وجود دارد، اما ماهيّتِ اين تأكيد، با مسيحيّت تفاوت جوهري دارد. بنابراين بايد گفت از يك طرف«شخص محوري»در اديان وحدت وجودي با «شخص محوري» در مسيحيّت متفاوت است، و از طرف ديگر«شخص محوري» در مسيحيّت با«شخص محوري» در تشيع و تصوف تفاوت دارد.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي اعتقادي كلامي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي اعتقادي كلامي