عنوان مقاله :
چهرههاي جنون؛ از فوكو به ابن حبيب نيشابوري
عنوان به زبان ديگر :
Faces of madness: Foucault to Ibn Habib Neyshaboory
پديد آورندگان :
دانيالي، عارف دانشگاه گنبد كاووس - گروه الهيات، رشته فلسفه , گلچيني، حسين دانشگاه گنبد كاووس - گروه الهيات، رشته فلسفه , فرامرزي، زين العابدين دانشگاه گنبد كاووس - گروه الهيات، رشته فلسفه
كليدواژه :
ابن حبيب نيشابوري , فوكو , جنون , كردارهاي تقسيم كننده , تفاوت , قدرت , ذات گرايي
چكيده فارسي :
ابن حبيب نيشابوري در كتاب خويش – كه ذيل ادبيات صوفيانه دسته بندي مي شود- اقسام معاني جنون را برمي شمرد؛ در اين طبقه بندي، هرگز جنون، بيماري پنداشته نمي شود و نقطۀ مقابل خردمندي نيست. ديوانه كسي است كه سبكي متفاوت از زندگي همگاني را برمي گزيند و هنجارهاي رسمي را زيرِ پا مي نهد. بدين ترتيب، ديوانه همچون نقاد اجتماعي-سياسي بازنمايي مي شود. ديوانگي، زبان حاشيه نشينان و مطرودان است. از اينروست كه همواره شكل طنز و هجو به خود ميگيرد و سلسله مراتب معرفتي-اخلاقي را باژگونه مي سازد. فوكو نيز گفتمان روانپزشكي كه تحت كردارهاي شكاف انداز، دو قطبيِ «عقل-جنون» را برمي سازد و كردار انديشيدن به شيوۀ متفاوت را منتفي مي سازد، به نقد مي كشد. از ديد فوكو، روانپزشكي ابزار كنترل اجتماعي و حذف سوژه هاي تكين است. اين رهيافت، نگاه فوكو را به فهم ابن حبيب نيشابوري از جنون نزديك مي كند. البته برخلاف ابن حبيب نيشابوري، فوكو از هرگونه تفسير رمانتيك يا ذات گرايانه از يك باطن معصومانه امتناع مي ورزد. فوكو، هرگونه بازگشت به گفتمان هاي پيشامدرن را همچون رهيافتي ارتجاعي نفي مي كند. او به مفهوم جنون توجه مي نمايد از اين حيث كه شكلي از سياست ورزيِ غيررسمي را ممكن مي كند: نوعي اِعمال قدرت از پايين به بالا، فراروي از كردارهاي تقسيم كننده. به عبارتي ديگر: فراسوي نيك-بد يا صدق-كذب. اما ابن حبيب نيشابوري، در چارچوب گفتمان صوفيانه، از زبان شيدايان يك گفتمان هژمونيك عليه گفتمان فلسفي مي سازد. مقالۀ حاضر با مقايسۀ ديدگاه ابن حبيبنيشابوري با فوكو مي كوشد از شباهت هاي ظاهري به تفاوت هاي گفتماني برسد.
چكيده لاتين :
Ibn Habib Neyshaboory in self' book –that it is classified as sufi
literature- considers the kinds of madness. In this classification, never
madness isn't conceived as illness and it isn't the contrast with
rationality. A madman is a man who he chooses different style with
public life and refuses formal normal. At a conclusion, a madman is
representated as critic of society and politics. Madness is language of
outcasts and isolated persons. Therefore, it is irony and overturne
ethics-knowledge regime.Foucault, also, criticizes psychiatry' dividing
practices that constitutes reason-madness polarity and denies a
different ways of thinking. In view of Foucault, psychiatry is a apparatus for social control and rejaction of singular subjects. In this approach, Foucault's perpective becomes similar to Ibn Habib's.But, Foucault, against Ibn Habib, avoids romantic or essentialist interpretation about a innocent essence. Foucault considers refrence to pre-modern discourses as a regressive approach. He pays attention to madness concept because it make possible forms of informal politics: ways of practicing power down to up and pass out of dividing practices. It is beyond of good-bad or truth-false. But Ibn Habib, in
sufi discourse, constitutes madness language as hegemonic discourse
against philosophical discourse. This article make a comparison
between Foucault and Ibn Habib and it transfers superficial similarity
to discoursive difference.