عنوان مقاله :
تصورات تاريخي افلاطون از پيشينيان و ارتباط آن با ريشه شناسي
عنوان به زبان ديگر :
Levinas Otherness, aspects of Concrete New art
پديد آورندگان :
ساكت، اميرحسين دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
افلاطون , كراتيلوس , ريشه شناسي , نام ها , چيزها
چكيده فارسي :
افلاطون در كراتيلوس و ديگر آثار خود عقايدي متعارض درباب ريشه شناسي ابراز كرده كه از ديرباز موجب اختلاف نظر بوده است. وي در كراتيلوس استفاده از ريشه شناسي را منع مي كند زيرا به عقيدۀ او مطابقتي ميان نامها و چيزها وجود ندارد و تحليل نام به حروف و هجاهاي سازنده اش ماهيت ناميده را آشكار نمي سازد. اما او در ديگر آثار خود در چند مورد به ريشه شناسي نامها پرداخته است كه ظاهراً ناقض سخنان قبلي او به نظر مي رسد و به همين جهت مفسران درباب موافقت يا مخالفت او با ريشه شناسي اختلاف نظر داشته اند. كراتيلوس به زعم اكثر محققان از آثار دورۀ مياني افلاطون است در حالي كه ريشه شناسي هاي مذكور در آثار متأخر وي مطرح شده است و اين نشان مي دهد كه او احتمالاً پس از كراتيلوس دربارۀ ريشه شناسي تجديد نظر كرده و به استفاده از اين روش گرايش يافته است. ريشه شناسي در كراتيلوس بدين سبب منع شده است كه به عقيدۀ افلاطون نامگذاران يوناني ماهيت حقيقي چيزها را نمي شناخته اند و در نتيجه نامهايي كه وضع كرده اند ماهيت چيزها را منعكس نمي سازد. نامگذاران كه افلاطون معمولاً آنان را قانونگذار مي خواند، همان پيشينياني هستند كه علاوه بر نامها، قوانين و سنن و اعتقادات يونانيان را بنياد گذاشته اند. افلاطون در كراتيلوس و آثار نزديك به آن به دانش پيشينيان بدگمان است و مخالفت او با ريشه شناسي نيز از نتايج همين بدگماني است. وي در آثار متأخر خود به علتي نامعلوم از عقيده سابق خود برگشته، فضايل پيشينيان را ستوده و به دانش برتر آنان اذعان كرده است. همزمان با اين تغيير عقيده و برخلاف آنچه در كراتيلوس مطرح شده بود، گفته مي شود كه نامهاي يوناني از هر جهت با چيزها مطابقت دارند و اين ناشي از دانش نامگذاراني است كه به گفتۀ افلاطون ماهيت حقيقي چيزها را مي شناخته اند. بر اثر اين تغيير عقيده افلاطون به ريشه شناسي گرايش يافته و در آثار اين دوره در چندين مورد از اين روش استفاده كرده است. بنابراين علت مخالفت و سپس موافقت افلاطون با ريشه شناسي، تغيير عقيدۀ او دربارۀ دانش نامگذاران و پيشينيان بوده است. در اين مقاله ضمن گردآوري و تحليل فقراتي از محاورات افلاطون كه در آنها به موضوع نامها، نامگذاران و پيشينيان اشاره مي شود، ارتباط ميان اين موضوعات و سير تدريجي تغيير عقيدۀ او بررسي خواهد شد.
چكيده لاتين :
The emphasis on content in “New Art”, made me review the dominant
thoughts and ideas which had affected the canon according to the
morals’ philosophy approach. Considering the relation of art and
moralities, very strong and complicated connections and bonds exist
which the contemporary aesthetics and the relation of art with human
life with this regard could be extracted by relying on philosophers and
theorists’ ideology, specifically the contemporary philosophers and
theorists. Hereof, this survey tries to study the “New Art” based on the
thoughts and ideology which had been presented by Levinas about
morals’ philosophy. Levinas, a French- Lithuanian intellectual, whose
ideas specifically in the realm of moralities are thought provoking and
worth studying. This morality philosopher, declares that confronting
with the “Other” is the alienation of “Phenomenology” and believes
that this phenomenon is the end of subject’s Virility and
championship. The researcher studied the art in the last few decades
according to Levinas viewpoint and the moral aspect, and after the
survey, she found out there is a connection between “learning
audience” in the New Art and the “Other” by Levinas and herewith,
this study aims to focus on the integration aspect of the “Other” in
Levinas’ philosophy and the “New Art”.