راهبرد آمريكا در منطقه ايندوپاسيفيك و تاثير آن بر روابط هند و چين

The US Strategy in the Indo-Pacific Region and its Impact on India-China Relations

اين مقاله با بهره‌گيري از نظريه ثبات هژمونيك درصدد پاسخگويي به اين پرسش بوده است كه «راهبرد آمريكا پس از 11 سپتامبر 2001 چگونه بر مناسبات دو كشور هند و چين اثر گذاشته است». نويسندگان با روش توصيفي- تحليلي اين فرضيه را مورد آزمون قرار داده‌اند كه ايالات متحده آمريكا از رهگذر بالا بردن وزنه هند در منطقه ايندوپاسيفيك و تلاش براي مهار چين درصدد تداوم هژموني خود در اين منطقه برآمده است؛ زيرا باور داشته كه چين تهديدي نزديك و هند تهديدي دوردست به شمار مي‌رود. ‌بر اين اساس و با اين انديشه كه هند به‌عنوان قدرت متوسط در آينده ظرفيت به چالش كشيدن منافع آمريكا را در منطقه مزبور ندارد، درصدد كنترل چين از طريق تقويت هند برآمده است. نگارندگان اين مقاله ضمن تبيين نظريه ثبات هژمونيك و تشريح سياست آمريكا در منطقه ايندوپاسيفيك به تجزيه‌وتحليل تاثير آن بر سياست‌ها و مناسبات هند و چين پرداخته‌اند

Using the hegemonic stability theory, this article seeks to answer this question that how the US strategy after September 11th, 2001 has affected the relations between India and China. By an analytical-descriptive method, the authors have studied the hypothesis that the United States has been looking for maintaining its hegemony in the region by increasing India’s power in the Indo- Pacific region and trying to subdue China; since the US believes that China is a near threat and India a far-fetched one. So, with the intention that India, as a future middle power, has no capacity to challenge the US interests in the region, the US is seeking to control China by strengthening India. While explaining the theory of hegemonic stability and outlining the US policy in the Indo- Pacific region, the authors analyze its impact on the policies and relationships between India and China.