عنوان مقاله :
نقش فرهنگ ملي در پيوستن شركتهاي ايراني به شركتهاي فراملي
عنوان به زبان ديگر :
Iranian Firms' Movement towards Transnational Firms: The Role of National Culture
پديد آورندگان :
رحمان سرشت، حسين دانشگاه علامه طباطبائي، تهران - دانشكده مديريت و حسابداري - گروه مديريت , مهديه، اميد دانشگاه زنجان - دانشكده علوم انساني - گروه مديريت , موحدي، مهدي دانشگاه علامه طباطبائي، تهران
كليدواژه :
جهاني شدن , شركت هاي فراملي , فرهنگ ملي , بازارهاي جهاني , ايران
چكيده فارسي :
امروزه شركتهاي فراملي نقشي كليدي در عرصه بينالملل ايفا ميكنند. با در نظر گرفتن حجم فعاليت، قدرت اقتصادي بالا و ساختار سازماني خاص، شركتهاي فراملي را ميتوان از بازيگران بسيار مهم صحنه اقتصاد نوين دانست. به دليل اجتنابناپذيري بحث ورود به بازارهاي جهاني و پيوستن به سازمان تجارت جهاني، ضروري است شركتهاي ايراني با قواعد ورود به بازارهاي بينالمللي آشنا شوند و قابليتهاي آن را كسب كنند؛ اما اغلب الگوهاي مربوط به اين زمينه، در كشورهاي غربي و با توجه به ويژگيهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي آنها ارائهشدهاند و موفقيت آنها در يك محيط خاص نميتواند ضامن موفقيتشان براي شركتهاي ايراني نيز باشد. با توجه به اين موضوع، به نظر ميرسد مسير بينالمللي شدن، الگويي چندخطي است و بنابراين در مطالعات تطبيقي، بررسي شرايط خاص هر كشور بسيار حائز اهميت است. يكي از اين شرايط كه تأكيد بسياري نيز بر آن شده است، شرايط فرهنگي است. با توجه به مطالب فوق، مقاله حاضر در پي آن است كه به بررسي نقش فرهنگ ملي در تجارت بينالملل و مقايسه فرهنگ حاكم بر شركتهاي ايراني و شركتهاي فراملي بپردازد و براي اين منظور از ابعاد فرهنگي هافستد بهره گرفته است. نتايج حاصل بيانگر آن است كه از ميان چهار بعد فرهنگي موردنظر هافستد، در سه شاخص (فاصله قدرت، فردگرايي و مردگونگي) تفاوت فراواني بين فرهنگ شركتهاي فراملي وجود دارد و ميتوان چنين نتيجه گرفت كه عوامل مذكور ميتوانند بر حضور شركتهاي ايراني در بازارهاي جهاني، مؤثر باشند.
چكيده لاتين :
While scholars of globalization have generally described it as emerging through a major increase in global wealth, trade, and accelerated computer and communications technologies, the reality is that most of the wealth in the world is still generated through internal transactions rather than (international) trade, while communications advances have yet to touch billions of people around the world.
Culture has long been recognized as an important factor shaping international trade behavior. On a macro level, studies have shown that different cultures react differently to globalization and corporate development process. In addition, the national culture framework of Hofstede is also used to help explain variations in transnational and multinational corporation diffusion across countries.
According to the importance of national culture, in this article it’s role in international trade and the process of globalization of transnational corporations was examined. The finding shows that among the national culture framework of Hofstede, only in three dimensions (power distance, individualism and masculinity) there is a significant difference between the culture of transnational firms. It could be said that the presence of Iranian firms in the global markets may be affected by the same cultural dimensions that be mentioned above.
عنوان نشريه :
مديريت كسب و كارهاي بين المللي
عنوان نشريه :
مديريت كسب و كارهاي بين المللي