رابطۀ بين فرهنگ سازماني و عدالت سازماني با موفقيت شغلي مديران مدارس

اين تحقيق ازنظر هدف، كاربردي و ازنظر روش هاي گردآوري اطلاعات، توصيفي همبستگي است. جامعه آماري شامل مديران مدارس شهر ماكو به تعداد 115 نفر بود كه به دليل كم بودن تعداد مديران، از روش تمام شماري براي نمونه‌گيري استفاده‌شده است، ازاين‌رو تعداد جامعه و نمونه 115 نفر بود. ابزار تحقيق مشتمل بر پرسشنامه‌هاي عدالت سازماني نيهوف و مو رمن، (1993)؛ پرسشنامه فرهنگ‌سازماني دنيسون (2000) و پرسشنامه موفقيت شغلي رادسيپ (1984) بود كه پايايي هر يك از آن ها با آلفاي كرون باخ محاسبه و به ترتيب0.881، 0.861 و 0.911 و در حد مطلوب گزارش‌شده است. براي تجزيه‌وتحليل داده ها از نرم‌افزار SPSS و آمار توصيفي (فراواني، درصد، ميانگين، انحراف معيار) و آمار استنباطي (آزمون‌هاي ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندمتغيره گام‌به‌گام) استفاده شد. اهم نتايج نشان داد كه بين فرهنگ‌سازماني و مؤلفه‌هاي آن (مشاركت يا درگير شدن در كار، سازگاري، رسالت به‌جز مؤلفه انطباق پذيري) و نيز عدالت سازماني و مؤلفه‌هاي آن (توزيعي، رويه‌اي و مراوده‌اي)، با موفقيت شغلي مديران رابطه مثبت و معني داري وجود دارد. از بين متغيرهاي پيش بين موفقيت شغلي مديران؛ مؤلفه رسالت از متغير فرهنگ‌سازماني و متغير عدالت سازماني بيشترين سهم و توان را در پيش بيني متغير ملاك موفقيت شغلي مديران داشته‌اند. ازاين‌رو به مديران پيشنهاد مي‌شود كه در جهت حصول موفقيت شغلي، متغيرهاي فرهنگ‌سازماني و عدالت سازماني را در بحث اداره مدارس در اولويت قرار دهند.