بررسي نقش تعديل گري يادگيري زدايي در ارتباط بين سازگاري دانش جديد و انتقال دانش در شركت دانش بنيان

Studying Unlearning Moderation Role on Relationship between New Knowledge Compatibility and Knowledge Transfer in Knowledge Based Companies

مديران سازمان ها براي موفقيت در محيط پرتلاطم كنوني نيازمند اتخاذ تصميم هاي راهبردي جهت اجراي انتقال دانش هستند؛ بدين منظور هدف اين پژوهش بررسي نقش تعديل گري يادگيري زدايي در ارتباط بين سازگاري دانش جديد و انتقال دانش است. تحقيق حاضر از نظر هدف كاربردي، از نظر رويكرد و ماهيت علي معلولي، از نظر روش گرد آوري داده كمي، با رويكرد توصيفي پيمايشي است. جامعه آماري پژوهش كاركنان شاغل در شركت بسپار استان اصفهان به تعداد 57 نفر است. فرضيات اين پژوهش با استفاده از تكنيك مدل سازي معادلات ساختاري مورد آزمون قرار گرفت؛ نتايج نشان داد سازگاري دانش جديد بر انتقال دانش و ابعاد آن (به جز بعد عدم پذيرش) تاثير مثبت و معناداري دارد. همچنين يادگيري زدايي اثر تعديل گري مثبتي در ارتباط بين سازگاري دانش جديد و انتقال دانش دارد.

Organizations’ managers need to make strategic decisions to implement knowledge transfer to succeed in current turbulent environment; to this end, the purpose of this research is to study role of unlearning moderation on relationship between new knowledge compatibility and knowledge transfer. This research is applied in terms of objective, causal in terms of approach and nature, quantitative in terms of data collection method, and has a descriptive survey approach. The statistical population of the study consists of 57 employees in Buspar Company, Isfahan. In order to test the research hypotheses, structural equations modeling have been used. Research findings show positive and significant effect of the new knowledge compatibility on knowledge transfer and its dimensions (except for the misadoption). Moreover, learning outcomes has a positive moderating effect on the relationship between new knowledge adaptation and knowledge transfer.