عنوان مقاله :
ارزيابي الگوهاي سرمايهگذاري از منظر اسلامي با تاكيد بر اقتصاد ايران
عنوان به زبان ديگر :
Investment Theories Assessment in an Islamic viewpoint Focusing on Iran’s Economy
پديد آورندگان :
مزيني، اميرحسين دانشگاه تربيت مدرس
كليدواژه :
سرمايهگذاري و اقتصاد اسلامي , نرخ بهره و هزينهسرمايه , صكوك اقتصاد ايران
چكيده فارسي :
در چارچوب اقتصاد متعارف فرايند شكل گيري سرمايه كه از آن به سرمايه گذاري تعبير مي شود از مجراي تعامل بخش اسمي با بخش واقعي اقتصاد تحقق مي يابد. اين فرايند از بعد نظري قابل قبول بنظر مي رسد. اما در حوزه اجرا از آن جا كه در قالب فروض موجود نرخ بهره در بازار پول تعيين و بصورت برونزا به بخش واقعي اقتصاد(مثلا در زمينه تقاضاي سرمايه گذاري) ديكته مي شود در چارچوب ملاحظات اسلامي قابل پذيرش نبوده و انتقاداتي به آن وارد شده است. بويژه زماني كه اقتصاد از حالت تعادلي خود فاصله مي گيرد. چرا كه در مباني اقتصاد اسلامي آن چه كه تحت عنوان هزينه سرمايه شناخته مي شود معادل نرخ بازگشت سرمايه در بخش واقعي اقتصاد است و نه نرخ بهره پول كه در بخش اسمي تعيين مي شود. بحث فوق موضوع مقاله حاضر مي باشد. بدين منظور با نگاهي آسيب شناسانه به مباني نظري سرمايه گذاري، ملاحظات اسلامي در اين حوزه با نيم نگاهي به شرايط موجود در ايران و جهان تبيين گرديده است.نتايج حكايت از آن دارند كه در خصوص تعيين هزينه سرمايه بجاي تاكيد بر نرخ بهره بعنوان مهم ترين عامل موثر برسرمايه گذاري، مي توان از متغيرهايي بهره جست كه تصوير واقعي تري از بازگشت سرمايه در بخش واقعي ارائه مي نمايند كه بصورت نمونه مي توان به شاخص بازده نقدي، شاخص قيمت و بازده نقدي، شاخص p/e و...(در بازار سرمايه) اشاره نمود. بديهي است حركت در اين راستا در وضعيت كنوني اقتصاد ايران مستلزم پاره اي شرايط و اصلاحات ساختاري است.
چكيده لاتين :
Orthodox economic theories imply investment takes place through interaction of real & nominal sectors of economy. This paradigm is logically confirmed from theatrical point of view. But in real world as long as interest rate is determining in nominal sector and impose to real sector (e.g. for investment demand), has been criticized by Islamic principles as well, especially when economy is deviated from its equilibrium position. This is due to a pillar principle in Islamic economics that believe cost of capital must be determined by capital rate of return in real sector and regardless interest determination in money market. This is the main theme of this study. To do that, we have had a pathological review on investment demand theories in orthodox economics focusing on Iran & global performances.
The results imply that in spite of using interest rate as criterion for cost of capital, some variables such as earning per Equity, P/E Ratio and etc., should be applied that can have better interpretation for rate of return in real sector. Meanwhile for institutionalizing real sector rate of return in Iran some structural reforms and changes are needed
عنوان نشريه :
اقتصاد و بانكداري اسلامي
عنوان نشريه :
اقتصاد و بانكداري اسلامي