كليدواژه :
زبان ديني , معرفتگرايي , عملگرايي , جهتهاي تناسب , منطوق معنايي , مفهوم التزامي , التزام عملي
چكيده فارسي :
ما دربارة خدا چگونه ميتوانيم سخن بگوييم؟ اين مسئلة اصلي زبان ديني است كه خود به چند مسئلة ديگر تحليل ميشود. يك دسته از مسائل به نسبت معاني جملات و گزارههاي ديني، با ويژگيهايي در عالم واقع مربوط ميشوند. آيا شأن جملات يا گزارههاي ديني، مثل «خدايي جز الله نيست» و «خدا عالم است» اين است كه اطلاعاتي از واقعيت خداوند به ما بدهند؟ يا آنكه آنها اساساً كاركرد عملي در زندگي ما دارند؟ رويكردهاي رايج به زبان ديني - بهطور كلي - به دو گروه متمايز تقسيم ميشوند: رويكردهاي معرفتگرا و رويكردهاي عملگرا. يكي از مشكلات اصلي اين رويكردها يك بعدي بودن آنها است. تصور ميشود توصيفي و آگاهيبخش بودن گزارههاي ديني با انشايي، انگيزشي و تأثيرگذار بودن آنها در زندگي ما با هم اجتماع ناپذيرند، در حاليكه اين گونه نيست. رويكرد ما به زبان ديني در اين مقاله، دو بعدي است. زبان ديني در رويكرد ما هم بعد معرفتگرايانه دارد و هم بعد عملگرايانه. اين رويكرد مدعي است ميتواند با شايستگي، هر دو بعد اين زبان را تبيين كرده، توضيح دهد.