عنوان مقاله :
اهميت ريزريخت شناسي فندقچه در رده بندي سرده سنبل بياباني از تيره ي نعنائيان
عنوان به زبان ديگر :
(Nutlet micromorphology and its systematic implications in Phlomoides Moench (Lamiaceae
پديد آورندگان :
عيوض زاده خسروشاهي، الميرا دانشگاه تهران - دانشكدة زيست شناسي - پرديس علوم - گروه علوم گياهي , سلمكي، ياسمن دانشگاه تهران - دانشكدة زيست شناسي - پرديس علوم - گروه علوم گياهي
كليدواژه :
آرايه شناسي , زيرتيرة نعنا , طبقه بندي , لبديسيان , ميكروسكوپ الكتروني
چكيده فارسي :
فندقچه هاي 20 گونه از سرده سنبل بياباني، كه كمابيش به نمايندگي از تمام بخشه هاي موجود در اين سرده به شمار مي روند توسط ميكروسكوپ الكتروني نگاره مورد بررسي قرار گرفتند. شكل رايج در اغلب گونه هاي مورد مطالعه تخم مرغي پهن بود اما شكل هايي همچون تخم مرغي، مثلثي و مستطيلي نيز در بين گونه ها ديده شدند. در ارتباط با انواع الگوهاي تزئينات سطحي چهار نوع اصلي تشخيص داده شدند كه شامل مشبك، نردباني، rugose و ruminate بودند. تزئينات سطحي از نوع مشبك نوع رايج تزئينات سطحي در بين گونه ها به شمار مي رفت، هر چند كه تنوع در شكل شبكه ها، نوع شبكه ها و نوع ديواره هاي اين تزئينات شواهد تكميلي مفيدي را در جهت تمايز گونه ها فراهم مي كرد. اگرچه كه تزئينات سطحي متنوع در تفكيك گونه هاي درون يك بخشه بسيار مفيد بود اما در مربوط ساختن بخشه هاي مشابه به هم مفيد واقع نشد. براي مثال، اغلب اعضاي بخشه بزرگ Filipendula بر اساس تنوع در شكل و تزئينات سطحي فندقچه ها از يكديگر تفكيك شدند، اما بررسي اين تزئينات سطحي در معرفي كردن گروه هاي طبيعي همچون بخشه ها مفيد نبود. بنابراين به نظر ميرسد كه بر خلاف ساير سرده هاي تيره ي نعنائيان، صفات مربوط به فندقچه ها داراي ارزش تبارزايشي كمي است.
چكيده لاتين :
Nutlets of 20 taxa of Phlomoides, representing most of the currently recognized sections were examined by
scanning electron microscopy. The basic shape of nutlets in most taxa studied is broadly ovate, but ovate, triangular and
oblong ones can also be found in few species. Regarding the sculpturing pattern of nutlet surface, four basic types can
be distinguished: reticulate, scalariform, ruminate and rugose. The reticulate type is the most common among the
studied species, but the variation in alignment, size and shape of its composing cells provide further evidence that are
useful as diagnostic characteristics. However, the type of sculpturing is more useful for separating species within the
sections, rather than correlating them to each other. For example, sect. Filipendula show four different types of
sculpturing. Therefore, nutlet microsculpturing is not useful in separating large natural groups like sections in this
genus. It seems also that contrary to other genera of Lamiaceae, nutlet characters are of low phylogenetic value in this
genus.
عنوان نشريه :
يافته هاي نوين در علوم زيستي
عنوان نشريه :
يافته هاي نوين در علوم زيستي