عنوان مقاله :
تحليل سفرنامه هاي ايرانيان دوره ي قاجار از كرمانشاه(با رويكرد پسااستعماري)
عنوان به زبان ديگر :
Analyzing Iranian Qajar Travelogues from Kermanshah (with a Post-colonial Approach)
پديد آورندگان :
كراني، زهرا دانشگاه رازي , احمديان، قدرت دانشگاه رازي - گروه علوم سياسي , كريمي، جليل دانشگاه رازي - گروه جامعه شناسي
كليدواژه :
شرق شناسي , پسااستعمار , كرمانشاه , گفتمان كاوي , فرودستان
چكيده فارسي :
«ادوار سعيد» در اثر مهم «شرق شناسي»، آنچه را غرب به عنوان «شرق» معرفي كرده است فضايي ساخته و پرداخته ميداند كه ارتباط چنداني به واقعيتِ شرق ندارد. هدف از برساختن شرق ايجاد تمايز ميان شرق و غرب است و بيشتر براي غرب مصرف دارد تا شرق. اما «ادوارد سعيد» در انتهاي كتابش به اين موضوع اشاره ميكند كه شرقي نيز در نهايت برتري غرب را ميپذيرد و به آن گردن مي نهد. در اين پژوهش به آثار شرق شناساني كه به دنبال برساختن يك «ديگري» براي غرب بودند نميپردازيم بلكه با استفاده از روش تحليل گفتمان، آثار نويسندگان داخلي دورة قاجاريه درخصوص منطقة كرمانشاه را تحليل ميكنيم تا نحوة بازنمايي منطقه و ميزان تأثيرپذيري آنها را از روش شرقشناسي بسنجيم. با تحليل اين آثار به اين نتيجه ميرسيم كه نويسندگان داخلي در گفتمان شرقشناسي فرو رفته و از ابزار شرقشناسان استفاده كردهاند، بهگونهايكه خود را در مركز قرار داده و مردم منطقه را به حاشيه راندهاند و به اين فرودستان اجازة روايتكردن خود را ندادهاند. مقاله نشان خواهد داد كه شاخصهاي مرسوم شر قشناسي از قبيل غر ب محوري، ديگريسازي، منفي سازي، ذاتانگاري و... در ميان متون داخلي در خصوص فرهنگ، زبان و مذهب مردم كرمانشاه كاربرد داشته است و استعمار و استبداد مسير مشابهي در معرفي مردم طي كردهاند. روايتهاي ارائهشده يكطرفه و غيري سازند و براي مردم در تعيين سرنوشت خود جايگاهي قائل نيستند.
چكيده لاتين :
Edward Saeed, in his important work Orientalism, shows that the East described by the West is a space that is rarely related to the reality of East. The purpose of building the East is to make a distinction between the East and the West, and it is more for the West than the East. But he points out at the end of his book that East also finally accepts the supremacy of the West. In this research we analyze the works of the internal authors of the Qajar period regarding the Kermanshah region to show how they represent the area and measure their influence of the orientalist approach. By analyzing these works, we conclude that the domestic authors have used Orientalist methods. In a way that they place themselve at the center and sway the people of the region and they did not allow the subaltern to narrate themselves. The paper will show that Orientalist indices such as othering, ethtnocentring and etc. in domestic studies has been used, and colonization and tyranny have been the same in introducing people. The narratives presented are one-sided and do not place people in determining their own destiny.
عنوان نشريه :
تاريخ نگري و تاريخ نگاري
عنوان نشريه :
تاريخ نگري و تاريخ نگاري