ارايه مدل تلفيقي از نقش عدالت ادراكي، رضايت شغلي، تعهد سازماني و متغيرهاي مدل رفتار برنامه‌ريزي شده تمايل به جابجايي كاركنان (مطالعه موردي: شركت نفت و گاز پارس)

Providing an Integrated Model of the Perceived Justice, Job Satisfaction, Organizational Commitment and Variables of Planned Behavior Model Affecting the Willingness of Employees to Movement (Case study: Pars Oil and Gas Company

هدف از اين مقاله، ارايه مدلي جهت تعيين عوامل موثر بر تمايل به كاريابي كاركنان مي‌باشد. در گذار از عصر صنعتي به عصر فراصنعتي، جامعه‌ي فراصنعتي، حول خلق دانش و استفاده از اطلاعات سازماندهي مي‌شود. از يك سو، اتكاي شديد اين فضاي رقابتي بر سرمايه‌هاي دانش و تخصص كاركنان و از سوي ديگر، سيال بودن اين سرمايه‌ها، باعث گرديده است تا موضوع نگهداري و حفظ آنها در سازمان از اهميت زيادي برخوردار گردد. ناتواني در مديريت صحيح نگهداري كاركنان (به ويژه افراد شايسته و توانمند) بعنوان اصلي‌ترين سرمايه سازماني، ضمن تحميل هزينه‌هاي سنگين مستقيم و غير مستقيم، در صورت ترك سازمان، باعث انتقال قابليت‌ها به شركت‌هاي رقيب و نهايتاً از دست رفتن مزيت رقابتي سازمان مي‌گردد. در اين تحقيق تلاش مي‌شود با استفاده از مدلي مناسب، عوامل اصلي موثر بر تمايل كاريابي و جابجايي كاركنان شناسايي و راهكارهايي در جهت مديريت صحيح اين تمايلات منجر شونده به رفتار كاريابي ارايه گردد. در اين تحقيق با تركيب مدل رفتار برنامه‌ريزي شده و متغيرهاي عدالت سازماني، تعهد سازماني و رضايت شغلي به بررسي عوامل موثر بر تمايل به جابجايي كاركنان پرداخته شده است. نمونه تحقيق شامل 210 نفر از كاركنان شركت نفت و گاز پارس مي‌باشد. براي اندازه‌گيري عوامل موثر بر كاريابي از پرسشنامه، و براي تجزيه و تحليل داده‌ها، از نرم‌افزار SPSS و LISREL استفاده شد. پس از تجريه و تحليل داده‌ها، نتايج نشان داد كه متغيرهاي تعهد سازماني، رضايت شغلي و عدالت سازماني به همراه متغيرهاي مدل رفتار برنامه‌ريزي شده، بر ميزان تمايل به جابجايي كاركنان موثر مي‌باشند.

The purpose of this paper is providing a model to determine the factors affecting the willingness of employees to job relocation. In the transition from the industrial age to the post-industrial age, post-industrial society, Be organized around knowledge creation and use of information On one hand, heavy reliance of this competitive environment on knowledge capitals and staff expertise and the other hand, fluidity of these capitals, has caused the issue of maintenance and keep them in organization is of great importance. Inability to properly manage the maintenance staff (Particularly worthy and capable), as the main organizational capital, in addition to the direct and indirect costs imposed, if employees leave the organization, makes transmission capabilities to competing companies and finally, the loss of competitive advantage. In this study, we considered the factors affecting the willingness of employees to job relocation by combining model of planned behavior and variables of organizational justice, organizational commitment, and job satisfaction. The sample consisted of 210 employees of pars oil and gas company (POGC). In this study, of a questionnaire to collect data and statistical software (SPSS and LISREL) for data analysis, was used. After analyzing data, results showed that Variables of organizational commitment, job satisfaction and organizational justice with variables of planned behavior, Are effective on willingness to job relocation