رابطه ميزان و نوع استفاده ازاينترنت با توانايي‌هاي شناختي و تفكر انتقادي دانشجويان

هدف پژوهش حاضر تعيين رابطه بين ميزان و نوع استفاده از اينترنت با توانايي‌هاي شناختي و تفكر انتقادي دانشجويان است. اين پژوهش از لحاظ هدف از نوع كاربردي و از لحاظ روش، توصيفي از نوع همبستگي است و جامعه آماري آن دانشجويان كارشناسي دانشگاه بوعلي‌سينا در سال تحصيلي 96-95 به تعداد 7087 نفر بودند كه با استفاده از شيوه نمونه‌گيري طبقه‌اي نسبتي، از طريق جدول كرجسي و مورگان 500 نفر به-عنوان حجم نمونه تعيين شد. براي جمع‌آوري داده‌هاي مورد نياز از پرسشنامه استاندارد «استفاده از اينترنت« قاسمي(1391) با مولفه‌هاي استفاده از خدمات مبتني بر وب، نرم‌افزارهاي آموزشي، استفاده علمي از اينترنت، استفاده تفريحي و خبري و ميزان استفاده، پرسشنامه استاندارد سنجش توانايي‌هاي شناختي با ابعاد حافظه، توجه انتخابي، تصميم‌گيري، برنامه‌ريزي، تمركز، شناخت اجتماعي و انعطاف‌پذيري شناختي و پرسشنامه استاندارد سنجش تفكر انتقادي ريكتس با ابعاد خلاقيت، بلوغ شناختي و درگيري ذهني استفاده شد. روايي پرسشنامه‌ها، از طريق روايي محتوايي و پايايي آنها با محاسبه آلفاي كرونباخ به ترتيب 0/82، 0/77و 0/88 محاسبه گرديد.تحليل دادها با استفاده از همبستگي پيرسون و رگرسيون گام‌به‌گام نشان داد، ميانگين استفاده از اينترنت 2/84، ميانگين توانايي‌هاي شناختي 3/46 و ميانگين تفكر انتقادي 3/57 است و بين ميزان و نوع استفاده از اينترنت با توانايي‌هاي شناختي در سطح 0/05 (0/04=p و 0/08=r) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنين بين استفاده از اينترنت با تفكر انتقادي (0/000=p و 0/24=r) رابطه مثبت و معنادار در سطح 0/01 وجود دارد. به‌علاوه تحليل رگرسيون گام به گام نشان داد كه 3 درصد تغييرات متغير توانايي شناختي توسط دو مولفه نوع و ميزان استفاده از سرويس‌هاي اينترنتي تبيين مي‌شود و همچنين 7 درصد تغييرات تفكر انتقادي با مولفه نوع استفاده از اينترنت قابل تبيين است.