شناسايي مولفه هاي نظارت مبتني بر سوء استفاده در ميان كاركنان غير هيات علمي نظام آموزش عالي ايران مطالعه موردي: يك دانشگاه

(Identification of Abusive Supervision Components between Non-Academic Staff of Iran's Higher Education System (Case Study:A University

هدف از اين مطالعه شناسايي مؤلفه هاي نظارت مبتني بر سوء استفاده در ميان كاركنان غير هيأت علمي در نظام آموزش عالي ايران بود. در راستاي اين هدف با استفاده از الگوي نظارت مبتني بر سوء استفاده ليانگ هو (2017)، دو گروه عوامل شخصيتي مربوط به مديران (سرپرستان) و عوامل سازماني اعم از گرايش به سلطه طلبي، احترام دروني ادراك شده، بي ثباتي موقعيتي و انگيزه براي حفظ جايگاه شغلي به عنوان عوامل شخصيتي مديران (سرپرستان) و همچنين ساختار مكانيكي سازمان و جو خصومت آميز به عنوان عوامل سازماني اثر گذار بر نظارت مبتني بر سوء استفاده مورد بررسي و تحليل قرار گرفت. به منظور اين بررسي، يكي از دانشگاه هاي جامعه شهر تهران انتخاب گرديد. جامعه آماري پژوهش حاضر تمامي كاركنان غير هيأت علمي دانشگاه مذكور بودند كه به گزارش امور اداري و پشتيبابي دانشگاه، جمعاٌ مشتمل بر 441 نفر، اعم از كاركنان صف و ستاد مي باشند كه از اين تعداد 200 نفر با استفاده از فرمول كوكران به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گرديد. اطلاعات دريافت شده الگوي ليانگ هو را حمايت و تأييد كرد. اولين پيش بيني كننده نظارت مبتني بر سوء استفاده، بي ثباتي موقعيتي بود. تمركز مديران در تصميم گيري ها ديكته كردن خط مشي ها و سياست هاي از بالا به پايين سازمان به عنوان مهم ترين عامل در شكل گيري ساختار مكانيكي در سازمان ايفاي نقش كردند. يافته ها در بخش آزمون همبستگي پيرسون نشان داد كه از ميان متغيرهاي مورد بررسي بيشترين همبستگي بين ساختار مكانيكي سازمان و نظارت مبتني بر سوء استفاده است.

The purpose of this study was to identify the components of abusive supervision between non-faculty staff in Iran's higher education system. To this end, using Liang Hu's (2017) abusive surveillance model, two groups of personality factors related to managers (supervisors) and organizational factors, including tendency toward domination, perceived inner respect, situational instability and motivation for Maintaining the job position as the personality factors of managers (supervisors) as well as the organizational structure and hostile atmosphere as organizational factors influencing the abuse-based monitoring were analyzed and analyzed. In order to study, one of the universities of Tehran was selected. The statistical population of this study was all non-faculty staff of this university which according to the reports of the administrative affairs of the university, consists of 441 people, including queue staff and headquarters. Of these 200 people using the Cochran formula as a research sample selected. The received information supports and validates Liang Hu's pattern. The first predictor of abuse-based monitoring was situational instability. Also, the variables of mechanical structure and tendency towards domination of managers were significantly different from the viewpoint of the two groups of queue staff and staff members.