كليدواژه :
فرهنگ كار , برنامه درسي , برنامهريزي درسي , ارزش‌هاي كاري , بافت (زمينه) كار , روش هاي كار
چكيده فارسي :
هدف مقاله حاضر بررسي و شناسايي مؤلفه‌هاي فرهنگ كار در نظام برنامهريزي درسي است. بر اين اساس مؤلفه‌هاي مهم فرهنگ كار شناسايي و مضامين آن استخراج شده است. رويكرد تحقيق كيفي و روش از نوع مصاحبه است كه 21 نفر از برنامه‌ريزان درسي در آن مشاركت داشته‌اند. روش انتخاب نمونه با روش نمونه‌گيري غير احتمالي همگون بوده و داده و اطلاعات حاصل از مصاحبه‌هاي عميق با استفاده از تحليل مضمون تجزيه و تحليل شده است. نتايج نشان داد فرهنگ كار در نظام برنامهريزي درسي داراي سه بعد اصلي شامل اخلاق و ارزش‌ها، بافت (زمينة) كار و روش‌هاي عمل به وظايف شغلي است. بعد اخلاق و ارزش‌ها شامل مؤلفه‌هايي مانند وجدان كاري، ارزش‌ها (اجتماعي، حرفه‌اي، سازماني، فردي، مربوط به رشته)، سازگاري، نفوذ اجتماعي، و اخلاق حرفه‌اي؛ بعد بافت (زمينة) كار شامل ساختار و ماهيت فعاليت، ساختار سازماني، تعامل سازماني، جايگاه سازماني، و انتظارات؛ بعد روش‌هاي عمل به وظايف شغلي شامل هدف‌گذاري، نظام تصميم‌سازي، به‌كارگيري توانايي، ابتكار عمل، ثبات و گردش شغل، عمل به نقش شغلي، آشفتگي ايفاي نقش، چالش‌ها و محدوديت‌ها و تعارض با سيستم است.
چكيده لاتين :
This study was aimed at examining and identifying the components of work culture
in the area of curriculum development. Due to this aim, using qualitative research
design, 21 curriculum specialists selected using non-probability homogeneous
sampling were interviewed. The obtained data from in-depth interviews were
analyzed using content analysis. The findings indicated that the work culture in the
curriculum development system has three main including ethics and values, work
context (background), and procedures for dealing with the job tasks. Moreover,
these results showed that ethics and values include work ethic, values (social,
professional, organizational, personal, and field-related values), adaptation, social
influence, and professional ethics; work context includes structure and nature of the
activity, organizational structure, organizational interaction, organizational status,
and expectations. Finally, procedures for dealing with job tasks were found to be
goal setting, decision-making system, applying abilities, innovation, stability and job
turnover, following job roles, role playing confusion, challenges and constraints, and
being in conflict with the system.
