تعيين سياست‌هاي زيست محيطي با طراحي شبكه زنجيره تأمين حلقه بسته بر پايه برنامه ريزي دوسطحي

Determining Environmental Policies by Closed Loop Supply Chain Network Design Based on Bi-Level Programming Approach

در اين مقاله يك مدل برنامه‌ريزي دوسطحي عدد صحيح مختلط پيشنهاد شده‌ است كه در سطح اول دولت به عنوان رهبر با هدف كاهش آلودگي‌هاي زيست محيطي، با تنظيم قوانين دولتي به دنبال جمع‌آوري هر چه بيشتر محصولات توزيع شده توسط بخش خصوصي و همچنين تضمين تامين نسبت معيني از تقاضاي مشتريان مي‌باشد و در سطح دوم بخش خصوصي با توجه به تصميمات دولت، با هدف بيشينه نمودن عايدي خود، به دنبال تعيين مكان مراكز توزيع و جمع‌آوري به منظور طراحي بهينه شبكه زنجيره تأمين حلقه بسته خود است. به منظور حل مدل پيشنهادي، يك الگوريتم ابتكاري بر مبناي شمارش پيشنهاد شده و با شبيه سازي مثال‌هاي عددي عملكرد مدل و حساسيت آن نسبت به پارامترهاي كليدي بررسي و تحليل شده است. نتايج حاصل از اين بررسي‌‌ها نشان مي‌دهد كه استفاده از برنامه‌ريزي دوسطحي در شرايطي كه دولت آزادي عمل بيشتري در تصميم‌گيري‌هاي خود داشته باشد، ضرورت بيشتري پيدا مي‌كند.

in this paper, a bi-level mixed integer linear programming model is proposed, in which the government is considered as a leader with the aim of reducing environmental pollution in the first level and tends to collect more used products by determining collection ratio rule that ensures a minimum distribution ratio to satisfy a minimum proportion of customer demands, and in the second level, private sector is considered as a follower and tries to maximize its net profit by determining distribution and collection centers locations and designing its closed loop supply chain network, subject to the government collection policies. Of course government tends to determine the highest collection ratio of used products, and on the other hand distribution centers set their strategies by considering government policies. A heuristic algorithm based on enumeration is employed and its performance is evaluated in some computational experiments. The results of the study show that necessity of using bi-level approach when government has greater freedom and fluctuation in its decision making.