شماره ركورد :
1073756
عنوان مقاله :
دشت ميناب در دوران اسلامي؛ با اتكا به مدارك به دستآمده از فازِ نخست بررسي هاي باستان شناختيِ دشت ميناب
پديد آورندگان :
سرلك، سيامك پژوهشكدة باستان شناسي , عقيلي، شيرين دانشگاه ميناب
تعداد صفحه :
18
از صفحه :
17
تا صفحه :
34
كليدواژه :
بررسيِ باستان شناسي , دشت ميناب , سفال اسلامي
چكيده فارسي :
بررسي هاي باستان شناختي دشت ميناب و رودان به سرپرستي سيامك سرلك، باستان شناس پژوهشكدة باستان شناسي از زمستان 1381 آغاز شد وبه مدت دو فصل ادامه يافت. فاز نخست بررسي هاي دشت ميناب، مطابق با اهداف بررسي، محدود به بررسي و شناسايي آثار تاريخي ـ فرهنگيِ بخشِ مركزي شهرستان ميناب بود. در بخش مركزي شهرستانها عموماً بيشترين دخل و تصرفهاي انساني كه ناشي از توسعة فعاليت هاي اقتصادي ـ صنعتي و خدمات اجتماعي شهري است، صورت ميگيرد و حاصل آن ايجاد دگرگونيهاي كاملاً مشهود در چهرة توپوگرافي اوليه اين مناطق و به تبع آن وارد شدن آسيبهاي فراوان به آثار تاريخي ـ فرهنگي است. به همين سبب بررسيهاي باستانشناختي كه در بخش هاي مركزي شهرها انجام ميشود، عموماً با چالش هاي زيادي روبهرو است و غالباً بخش مهمي از آثار تاريخي فرهنگي، به علل پيش گفته از بين رفته و يا در زير ساختوسازهاي شهري قرار گرفته اند. در فصل نخست بررسي هاي دشت ميناب تلاش شد تا اشراف كاملي نسبت به شناخت بقاياي آثار تاريخي ـ فرهنگي بخش مركزي شهرستان ميناب حاصل شود كه نتيجة آن شناخت و ثبت بيش از 80 اثر تاريخي ـ فرهنگي متعلق به هزارة سوم قم تا پايان دورة قاجاريه است. اين نوشتار صرفاً به مطالعه، پژوهش، و معرفي آثار دورانِ اسلامي در بخش مركزي دشت ميناب در فصل نخست بررسي هاي باستانشناسي دشت ميناب ميپردازد. مناطق ميناب و رودان، به سبب واقع شدن در كرانه و پسكرانة خليج فارس و آبراهة حياتي و استراتژيك آن يعني تنگة هرمز، در طول تاريخ هم از منظر تاريخي ـ فرهنگي و هم سياسي ـ اجتماعي و البته اقتصادي از اهميت و جايگاه بسيار مهمي برخوردار است، بهويژه در برقراري ارتباطات فرهنگي (از بعد درون منطقه اي و بين المللي) بين مناطق و حوزه هاي مختلف فرهنگي فلات ايران با سواحل جنوبي و جنوب غربي خليج فارس و همچنين با كشورهاي هند، چين، پاكستان و در مقاطع تاريخي دوران اسلامي با سواحل مديترانه. حوزة فرهنگي خليج فارس به عنوان معبر توسعة فرهنگي فلات ايران، بهويژه از هزارة سوم قم به بعد، دستآوردهاي فرهنگي فلات ايران (بهويژه حوزههاي فرهنگي جنوب شرق، هليلرود جازموريان، و جلگة فارس) را به سواحل جنوبي خليج فارس منتقل ميكرده است. با اتكا به اسناد و مدارك باستانشناختي و تاريخي، اين روند در دوران پارت و ساساني و همچنين دوران اسلامي همچنان ادامه يافته است. وجود سبك ها و سنت هاي هنري و تكنيكهاي صنعتي در قالب اشياي گوناگون و همچنين ديگر نمودهاي فرهنگي فلات ايران در مناطق جنوبي خليج فارس مؤيد اين نظر است. مهمترين هدف فازِ نخست بررسي هاي باستان شناختيِ دشت ميناب، شناسايي عموميكلية آثار فرهنگي برجايمانده بود. هدف دوم در راستاي تهيه و تدوين نقشه باستانشناسي كشور، تعيين دقيق آثار شناساييشده بر روي نقشه 25000/ 1 و ارائه آن به گروه نقشة پژوهشكدة باستانشناسي بود. هدف سوم نيز تهية پروندة ثبتي آثار فرهنگياي بود كه قابليت و ظرفيت ثبت در فهرست آثار ملي را داشتند. در كنار اين اهداف، اهداف پژوهشي (هدف چهارم) نيز همواره مد نظر بود. بررسيها عموماً پيمايشي انجام شد.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
اثر
فايل PDF :
7657717
عنوان نشريه :
اثر
لينک به اين مدرک :
بازگشت