عنوان مقاله :
بررسي اثر بخشي مداخلات اجتماع محور در ارتقاي سلامت روان زنان
عنوان به زبان ديگر :
Effectiveness of Community-based Interventions on Women's Mental Health
پديد آورندگان :
ستاره فروزان، آمنه دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي تهران - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي مؤثر بر سلامت , برادرانافتخاري، منير وزارت بهداشـت درمـان و آمـوزش پزشـكي - معاونـت تحقيقـات و فـن آوري , ميراب زاده، آرش دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي تهران - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي مؤثر بر سلامت , ملك افضلي، حسين دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تهران - دانشكده بهداشت - گروه آمار حياتي , دژمـان، معصـومه دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي تهران - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي مؤثر بر سلامت , سـجادي، حميـرا دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي تهران - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي مؤثر بر سلامت , محمدي، فرحناز دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي تهران - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي مؤثر بر سلامت , رفيعي، حسن دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي تهران - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي مؤثر بر سلامت , رجبي، مريم دانشگاه آزاد اسلامي - واحد تهران - دانشكده روانشناسي - گروه روانشناسي , متقيان، ليدا دانشگاه آزاد اسلامي - واحد تهران - دانشكده روانشناسي - گروه روانشناسي , حبيبي، الهام وزارت بهداشـت درمـان و آمـوزش پزشـكي - معاونـت تحقيقـات و فـن آوري , فلاحت، كتايون وزارت بهداشـت درمـان و آمـوزش پزشـكي - معاونـت تحقيقـات و فـن آوري
كليدواژه :
تعيين كنندههاي اجتماعي سلامت , رويكرد اجتماعمحور مشاركتي , سلامت روان , زنان
چكيده فارسي :
مقدمه: سلامت روان به عنوان يك تعيين كننده اجتماعي مؤثر بر سلامت، اهميت ويژهاي دارد و هيچ وضعيت بهداشتي ديگري از لحاظ شيوع، تداوم و وسعت، مانند مشكلات رواني به خصوص در زنان مطرح نميباشند. لذا ما در اين مطالعه بر آن شديم تا با رويكرد اجتماعمحور و بكارگيري روشهاي كيفي و كمي، ضمن شناسايي دقيق پارادايم مربوطه، گامي در جهت ارتقاي سلامت روان در زنان برداريم.
روش كـار: مطالعه از نوع مداخلهاي و با رويكرد اجتماعمحور مشاركتي طراحي شده است. جامعه هدف، زنان متأهل 18 تا 65 ساله ساكن در منطقه 22 شهرداري تهران ميباشند. در اين تحقيق، ابتدا با استفاده از يك مطالعه كيفي از نوع بسترزاد، فرآيند، ساختار و مفاهيم مرتبط با ارتقاي سلامت روان زنان بر اساس تجربيات مشاركت كنندگان تبيين گرديد و سپس نيازها و اولويتهاي مربوطه با حضور ذينفعان مشخص شد. بر اساس اولويت تعيين شده، طراحي و اجراي مداخلات به منظور ارتقاي سلامت روان به صورت مشاركتي انجام گرديد و در انتها نيز اثربخشي مداخلات از طريق طراحي مطالعه قبل و بعد و با در نظر گرفتن گروه مقايسه و با حجم نمونه 100 نفر در هر گروه تعيين شد.
يافتهها: بر اساس نتايج حاصل از مطالعه بسترزاد، متغير اصلي در پارادايم ارتقاي سلامتروا، جستجوي آرامش نام گرفت. كنش برهمكنشهاي لازم جهت ارتقاي سلامت روان شامل تقويت جوهره انساني، توسعه مهارتهاي زندگي و دريافت كمك بود. نيازهاي استخراج شده در سه طبقه اصلي عوامل ساختاري، زمينه و بافت و عوامل فرآيندي قرار گرفتند و اولويت اصلي جهت طراحي مداخلات، آموزش شيوههاي سازگار مقابله با استرس تعيين شد. مداخلات به صورت مشاركتي و از طريق برگزاري كلاسهاي آموزشي، توزيع پمفلتهاي آموزشي و تهيه دو جلد كتاب آموزشي با زبان ساده به مدت سه ماه اجرا گرديد. ارزيابي مداخلات بيانگر آن بود كه ميانگين نمره شيوههاي مبتني بر حل مسأله در گروه مداخله پس از انجام مداخلات به طور معناداري افزايش يافت به نحوي كه ميانگين امتياز روش حل مشكل برنامهريزي شده در گروه مداخله از (3/3±) 11.7 به (1.6±) 14.3 پس از انجام مداخلات رسيد. اما در گروه مقايسه، ميانگين امتياز اين روش از (3.5±) 12.56 به (3.5±) 12.33 تغيير كرد كه از نظر آماري معنادار نبود (0.143=p). انجام مداخلات سبب افزايش امتياز حيطههاي مختلف كيفيت زندگي به ويژه حيطه رواني در گروه مداخله نسبت به گروه مقايسه گرديد.
نتيجهگيري: بكارگيري روشهاي مطالعات كيفي در شناسايي عميق فرآيند ارتقاي سلامت روان و استفاده از رويكرد اجتماعمحور مشاركتي در تبيين نيازها، اولويتبندي، طراحي مداخلات و اجراي آن سبب ارتقاي سلامت روان زنان خواهد شد.
چكيده لاتين :
Introduction: Mental health has a main role in social productivity. Mental disorders are more prevalent among women. This study aimed to assess the effect of a community-based intervention on mental health in women.
Methods: This was a community-based participatory research in which the participants included married women aged 18-65 years, lived in the district 22 of Tehran. The experiences of the participants on the processes, structures and concepts of women's mental health were investigated using the grounded theory. Experts' views were asked to identify the needs and priorities. The effectiveness of the designed intervention was assessed using a before-after study with one control group (n=200).
Results: The main theme identified through the grounded theory was "seeking comfort”. Identified action-interactions to promote mental health were as "strengthening human essence", "life skills development", and "help seeking". The extracted needs were classified in three groups consisted of structural, context, and process factors. The main priority for developing interventions was “training coping mechanisms to deal with stress". The interventions were implemented through training sessions, booklet, and books within three months. After implementing of participatory intervention, the results showed that the target group used more problem-based coping ways and the mean score of the planned problem-solving method in the intervention group increased from 11.7 (±3.3) to 14.3 (±1.6) after the intervention. The intervention group showed higher score in the quality of life domains especially mental domain in comparison to the control group.
Conclusion: Using qualitative study, we had a deep understanding of mental health promotion processes. Implementation of a community-based participatory approach for needs assessment, priority setting, designing and conducting the intervention helped us to promote mental health in women.
عنوان نشريه :
تحقيقات نظام سلامت حكيم
عنوان نشريه :
تحقيقات نظام سلامت حكيم