شماره ركورد :
1076918
عنوان مقاله :
مقايسه تأثير آموزش مبتني بر الگوي توانمندسازي و مبتني بر الگوي توانمندسازي خانواده محور بر دانش و كنترل متابوليكي بيماران مبتلا به ديابت نوع دو
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of the impact of education based on the empowerrment model and family-center empowerrment model on knowledge and metabolic control of patients with type 2 diabetes mellitus
پديد آورندگان :
صادقي، مهدي دانشگاه علوم پزشكي شاهرود - دانشكده پرستاري و مامايي , پدرام‌رازي، شادان دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده پرستاري و مامايي , نيكبخت نصرآبادي، عليرضا دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده پرستاري و مامايي , ابراهيمي، حسين دانشگاه علوم پزشكي شاهرود - دانشكده پرستاري و مامايي , كاظم‌نژاد، انوشيروان دانشگاه تربيت مدرس تهران - گروه آمار حياتي
تعداد صفحه :
10
از صفحه :
18
تا صفحه :
27
كليدواژه :
ديابت نوع 2 , آموزش , الگوي توانمندسازي خانواده محور , كنترل متابوليكي
چكيده فارسي :
مقدمه: آموزش در ديابت يك مسأله اساسي و مهم در دستيابي به كنترل گليسميك بهينه است و يكي از مؤثرترين عوامل در كيفيت آموزش انتخاب روش‌هاي مناسب آموزشي است. از طرف ديگر توجه به آموزش خانواده بيماران مي‌تواند مديريت و كنترل مطلوب را در آن‌ها تسهيل نمايد. اين مطالعه با هدف مقايسه تأثير آموزش بيمارمحور و خانواده محور (مبتني بر الگوي توانمندسازي) بر دانش و كنترل متابوليكي بيماران مبتلا به ديابت نوع دو صورت پذيرفت. روش: اين مطالعه يك كارآزمايي باليني شاهددار در سال 1391 بود كه طي آن 153 بيمار مبتلا به ديابت نوع 2 از طريق تخصيص تصادفي به سه گروه كنترل (A)، مداخله بيمارمحور (B) و مداخله خانواده محور (C) تقسيم شدند. قبل از شروع مداخله و سه ماه پس از آن، پرسشنامه سنجش دانش بيماري ديابت تكميل و آزمايش HBA1C به عنوان شاخص كنترل متابوليكي از بيماران اخذ گرديد. مداخله به صورت آموزش مبتني بر الگوي توانمندسازي براي بيماران گروه B و مبتني بر الگوي توانمندسازي خانواده محور در گروه C به اجرا در آمد و گروه كنترل آموزش‌هاي روتين مركز را دريافت نمودند. براي تجزيه تحليل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS v.16 و آزمون‌هاي كاي‌دو، تي‌زوجي و آناليز واريانس يك طرفه استفاده شد. يافته‌ها: از نظر عوامل دموگرافيك هيچ‌گونه تفاوت معناداري در ميان هر سه گروه قبل از مداخله مشاهده نگرديد (p>0.05). بين نمره دانش و ميزان HBA1C نيز قبل از مداخله تفاوت معنادار وجود نداشت (p>0.05) اما بين اين دو متغير بعد از مداخله اختلاف معنادار مشاهده شد (p<0.001). بين ميزان دانش و HBA1C گروه‌هاي B و C با گروه كنترل تفاوت معنادار مشاهده گرديد (p>0.05). هرچند بين گروه B و C تفاوت معنادار مشاهده نشد اما بررسي ضريب تغييرات نشان‌دهنده كاهش HBA1C بيشتر در گروه مداخله خانواده محور نسبت به گروه بيمارمحور بود. نتيجه‌گيري: نتايج مطالعه حاكي از اثرات مثبت اجراي آموزش مبتني بر الگوي توانمندسازي به دو صورت بيمارمحور و خانواده محور داشت. با توجه به نقش مهم خانواده در مديريت و كنترل بيماري‌هاي مزمن از جمله بيماري ديابت، در نظر گرفتن نقش خانواده در آموزش با استفاده از اين الگوي آموزشي جهت دستيابي به كنترل متابوليكي مطلوب توصيه مي‌شود.
چكيده لاتين :
Introduction: Education is essential for obtaining a better glicemic control in patients with diabetes. One of the most effective factors affecting the quality of education is the method selected for education. On the other hand, education of family members of such patients facilitate metabolic control. The purpose of this study was to compare the impact of education based on the empowerrment model and family-center empowerrment model on knowledge and metabolic control of patients with type 2 diabetes mellitus. Method: This is a clinical-trial study conducted in 2012 in which 153 patients with type 2 diabetes were randomly assigned into three control, patient-centered intervention, and family-centered intervention groups. Before the intervention and three months after that, the HbA1C test was conducted and the knowledge questionnaire was completed by the samples. Patient-centered empowerment and family-centered empowerment educational interventions conducted in the two interventns groups. Routine education was conducted in the control group. Data was analysed using descriptive and inferential statistics. Results: No significant differences were noticed in demographic inerventions between the groups before the intervention (p>0.05). Moreover, no significant difference was noticed between patients’ knowledge and the level of HbA1C in the groups (p>0.05). A significant difference was found between these two factors after the intervention (p<0.001). A significant difference was reported between knowledge and the level of HbA1C in the intervetion groups in comparision with the control group (p<0.05). While no significant difference was seen in the level of HbA1C between the intervention groups, the reduction of the level of HbA1C was more in the family-centered intervention group in comparison with. patient-centered empowerment group. Conclusion: Patient-centered empowerment and family-centered empowerment educational interventions have positive effects on metabolic control. Therefore, the participation of family members in the management and control of diabetes is recommended.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
آموزش پرستاري
فايل PDF :
7662205
عنوان نشريه :
آموزش پرستاري
لينک به اين مدرک :
بازگشت