عنوان مقاله :
تحليل تطبيقي تصاوير بلاغي عشق، غم و مرگ در اشعار سهراب سپهري و مولوي
پديد آورندگان :
اسلامي، آزاده دانشگاه بين المللي امام خميني، قزوين , قافله باشي، اسماعيل دانشگاه بين المللي امام خميني، قزوين , فياض، مهدي دانشگاه بين المللي امام خميني، قزوين
كليدواژه :
مولوي , سهراب سپهري , مثنوي , تشبيه
چكيده فارسي :
از ميان شاعران صاحب سبك معاصر، سهراب سپهري شاعري است كه شعرهايي با رنگ و بو و نگرش عرفاني دارد. با توجّه به عرفاني بودن برخي از اين اشعار و نيز سرآمد بودن سپهري در ميان شاعران عصر خود، بررسي مقايسه اي ميان عناصري چون عشق، غم و مرگ در اشعار سپهري و مولوي ميتواند نشان دهد چه شباهتها و تفاوتهايي در نگاه اين دو شاعر وجود دارد. اين سه عنصر از عناصر اصلي و مفاهيم مشترك انساني است كه نوع نگاه شاعران به اين مفاهيم ميتواند بيانگر تفاوتها و تشابه هاي انديشگاني آنها باشد به خصوص كه هر دو شاعر نيز گرايش و تمايلات عرفاني دارند. اين پژوهش به دليل تفاوت در حجم آثار دو شاعر كيفي است و استفاده از جدول، تنها به دليل سامان دادن و ايجاد نظم در بررسي و تحليل داده هاست. در اين پژوهش، از تمام اشعار سپهري و سه دفتر اول مثنوي استفاده شده است. همچنين، براي رسيدن به اين هدف از ابزار «تشبيه» استفاده شده است؛ زيرا تصاوير بلاغي و به ويژه تشبيه، نشان دهندۀ تصوّرات هنرمند از خود و هستي است و نسبت به بيان مستقيم اين مزيّت را دارد كه با ناخودآگاه شاعر نيز در ارتباط است. بررسيها در اين پژوهش نشان ميدهد كه سپهري نسبت به مولوي، از طبيعت، به عنوان مشبه به بيشتر استفاده كرده و عاليترين پديده ها و عناصر را به طبيعت و عناصر آن تشبيه كرده است. اين نكته، نشان ميدهد كه خداوند و طبيعت در تصوّرات سپهري و عرفان طبيعتگراي او همدوش و برابرند. درحالي كه مولوي در تشبيهات خود از مشبّه به هاي مربوط به طبيعت به گونه اي استفاده كرده است، كه نشان ميدهد طبيعت، بالاترين پديده نيست و در تصوّرات او امري متعالي كه فراتر از طبيعت و نيروهاي آن است، وجود دارد. همچنين، اين پژوهش نشان ميدهد كه نگرش مولوي و سپهري به سه بنمايۀ «عشق»، «غم» و «مرگ»، به هم شبيه و نزديك است. هر دو شاعر، به غم و مرگ، نگاهي مثبت دارند.
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر