عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي روانشناسي وحدتمدار و روانشناسي وجودي: تقابل دو رويكرد معناگراي فطرينگر و پديدارگر
پديد آورندگان :
زادهمحمدي، علي دانشگاه شهيد بهشتي - پژوهشكدة خانواده
كليدواژه :
روانشناسي وحدتمدار , روانشناسي وجودي , معني , فطرت , پديدارگرايي
چكيده فارسي :
روانشناسي وجودي بر اساس فلسفۀ پديدارشناختي است كه باور دارد جهان با تمام مخلوقاتش هيچگونه توجيه و معنايي ندارد و پوچ است. آنچه انسان را در ميان مخلوقات ممتاز ميكند، آزادي و توانايي او در انتخاب است. مفروضات روانشناختي در اين رويكرد آزادي، تنهايي، اضطراب مرگ، و اصالت انساني است. روانشناسي وحدتمدار ماهيت انسان را برآمده از هستي غايتمداري ميداند كه در خود معنا و هدف وحداني دارد و مفروضات روانشناختي خود را بر مبناي فطرت وحدتمدار و انگيزش عشق و دلبستگي و جاودانگي انسان قرار داده است. در اين رويكرد هستي بيهوده و پوچ نيست، ذاتاً معنا دارد و هر شخص با ماهيت منحصربهفرد فطري خود خالق اصلي داستان و معناي زندگياش است. هدف از اين پژوهش پاسخ به اين پرسش بود كه ماهيت هستيشناختي وجود انسان، شناخت او، انگيزش، هدف، و فرايند تحليل در رويكرد بومي روانشناسي وحدتمدار چگونه است و اين رويكرد چه تمايزهاي مفهومياي در اين شاخصها با رويكرد وجودي دارد. يافتههاي پژوهش توضيح ميدهد روانشناسي وحدتمدار انسان را پرتابشده در هستي نميبيند و ماهيت و انگيزههاي رواني انساني را برآمده از عشق، اتصال، و دلبستگي به عالم وحدت ميداند كه به زندگي معنا و هدفي وحداني ميدهد. مداخلات روانشناختيِ رويكرد پديدارگرا توفيق و توجيه چنداني در جوامع فطرتگرا و دينباور ندارد.
عنوان نشريه :
روان شناسي فرهنگي
عنوان نشريه :
روان شناسي فرهنگي