مطالعات فقر و نابرابري در ايران؛ نقد كتاب ضرورت مبارزه با پديده فقر و نابرابري در ايران

”Poverty and Iinequality Sstudies in Iran A Book Rreview of “The Necessity of Fighting the Poverty and Inequality in Iran

فقر و نابرابري در ايران پديده‌اي است كه عمق و وسعت آن توجه متفكران اجتماعي و اقتصادي را به خود جلب كرده و از مناظر مختلف موردمطالعه قرار گرفته است. ضرورت مبارزه با فقر و نابرابري در ايران نوشتة سعيد مدني قهفرخي از اين جمله تحقيقات است. بازخواني و نقد اين مطالعات ضرورتي براي تنقيح و تدقيق ادبيات مربوط به فقر و نابرابري در ايران است. مكتوب حاضر ازمنظر روش‌شناختي به نقد اين كتاب مي‌پردازد و برخي ضرورت‌هاي نظري و روشي براي تكميل آن ‌را پيش مي‌نهد. در موضع نقد، اين نوشته نه با ديدة عيب‌يابي كه با موضع هم‌دلي برخي پيش‌نهادات براي تكميل اين پروژه ارائه مي‌كند. پس از معرفي اثر برخي كاستي‌ها به‌ترتيب فصول كتاب موردبحث قرار مي‌گيرد و در گام بعد با رويكرد تحليل نظام‌مند تعلقات روشي، نظري، و معرفتي كتاب معرفي مي‌شود. نتيجة مقالة ناظر بر اين است رويكرد كتاب بيش‌تر توصيفي است و تبييني از فقر در ايران ارائه نمي‌دهد و بر همين اساس كتاب وارد مقولة نابرابري و علل و دلايل آن در ايران نمي‌شود. فقدان نگاه مسئله‌مند و موضع نظري مشخص نسبت به فقر و نابرابري در اين كتاب، مهم‌ترين نكته‌اي است كه اين نوشته بر آن تأكيد مي‌كند.

Poverty and inequality in Iran are two important phenomena the depth and breadth of which have attracted the attention of social and economic thinkers and have been studied from various perspectives. "The Necessity of Fighting Poverty and Inequality in Ir@n" by Saeed Madani Qahfarhchi is one of these research findings. Reviewing and criticizing these studies are a necessary prerequisite for defining literature on poverty and inequality in Iran. From the methodological point of view, the present paper criticizes this book and provides some theoretical imperatives and a way to complete it. In a critique, this article is not seen as a defect, which provides some suggestions for the completion of this project with an empathetic attitude. After the introduction of the effect of some shortcomings, the chapters of the book are discussed, and in the next step, the systematic analysis of the methodological, theoretical, and epistemological perceptions of the book is introduced. The result of this article is that the approach of the book is more descriptive and does not provide an explanation of poverty in Iran. Accordingly, the book does not introduce the category of inequality and its causes and reasons in Iran. The lack of a deliberate look and a definite stance on poverty and inequality in this book is one of the main points that this article emphasizes.