عنوان مقاله :
بررسي ارتباط پلوراليسم با فروپاشي سامان زمان و تعدد روايت در فراداستان فارسي
عنوان به زبان ديگر :
Investigating the Relationship between Pluralism and the Collapse of Temporal Order of Narratives and the Multiplicity of Narratives in Persian Metafiction
پديد آورندگان :
سنگي، نرجس السادات دانشگاه فردوسي مشهد - بخش زبان و ادبيات فارسي , مهدوي، محمد جواد دانشگاه فردوسي مشهد - بخش زبان و ادبيات فارسي , بامشكي، سميرا دانشگاه فردوسي مشهد - بخش زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
فرا داستان فارسي , پلوراليسم , سامان زمان , تعدد روايت
چكيده فارسي :
فروپاشي سامان زماني و مكاني روايت و تعدد روايت، خصيصه هايي هستند كه در اكثر فراداستان هاي ايراني بهوضوح ديده مي شوند و مي توان گفت جزو ويژگي هاي غالب فراداستان فارسي هستند. در واقع فراداستان ويژگي هاي بسيار زيادي دارد، اما در فراداستان فارسي تنها چند ويژگي غالب است كه فروپاشي سامان زماني و مكاني روايت و تعدد روايت از آن ويژگي هايند. غلبه اين دو ويژگي در فراداستان فارسي با توجه به پراكندگي ويژگي هاي فراداستان در آثار خارجي در ارتباط با مسئله پلوراليسم در جامعه ايران قابل بررسي است. بهطوركلي مي توان گفت در ايران، در دهه هفتاد با مطرح شدن مبحث نوانديشي ديني و سپس چندگانگي فرهنگي و پلوراليسم، نوعي نگرش نسبي انديشي رواج پيدا كرد. اين مباحث با مقاله هاي مجله كيان آغاز شد و به چاپ كتاب صراط هاي مستقيم و هويت چهل تكه منجر شد. آنچه بيش از همه از چالش مطرح شدن مبحث پلوراليسم برآمد نگرش نسبي انديشي بود كه با وجود مطلق انديشي هايي كه پيشازاين در گفتمان ديني مردم وجود داشت به يك مسئله حساسيت برانگيز بدل شد و ازاينرو تاثير اين وضعيت در فراداستان فارسي بهعنوان غلبه دو كنش فروپاشي سامان زماني و مكاني روايت و تعدد روايت ظهور كرد كه زاييده يك نگرش نسبي گراست. با نظر به آراي بورديو مي توان پيدايش مبحث پلوراليسم را موقعيت در نظر گرفت و فروپاشي سامان زماني و مكاني روايت و تعدد روايت را كنش. طي بررسي موقعيت، ما به ويژگي اي از كنش رسيديم كه بورديو آن را منش مي نامد و بر اين باور است كه منش ها با موقعيت ها ارتباط دارند و اين منش همان نگرش نسبي انديشي است كه منجر به خلق و غلبه چنين ويژگي هايي در فراداستان فارسي شده است.
چكيده لاتين :
Metafiction is the tendency of postmodernist fiction to refer to works that do
not adhere to the structure and rules of the novel and speaks about these rules
and techniques during the novel. There is such a postmodernist style of
writing in Persian fiction as in western fiction. Despite of existing a vast
variety of devices in postmodernist fiction, there are only a few dominant
devices in Persian metafictions. The collapse of the temporal order of the
narratives and the multiplicity of narratives are the most important of these
dominant features. This study aimed at examining the relationship between
the "overcoming" of these two features in Persian metafiction with pluralism
in Iranian society. It is true that these features are scattered in Western works
as well, but it is remarkable that they are predominant in Persian metafiction.
عنوان نشريه :
جستارهاي نوين ادبي
عنوان نشريه :
جستارهاي نوين ادبي