نسبت جهاني شدن و عدالت در انديشه سياسي «آنتوني گيدنز» و «امانوئل والرشتاين»

The Ratio of Globalization and Justice in the Political Thought of Anthony Giddens and Emmanuel Wallerstein

جهاني شدن يكي از مفاهيم كليدي در علوم سياسي و جامعه شناسي است كه توانسته خود را تبديل به يكي از گفتمان هاي اصلي در ادبيات اين دو حوزه علمي كند، به گونه اي كه عده اي از متفكران از آن با عنوان گفتمان جهاني شدن ياد مي كنند. گفتماني كه مي توان نسبت خيلي از مفاهيم موجود در انديشه سياسي را با آن سنجيد. يكي از اين مفاهيم، عدالت است. عدالت با هر تعريفي كه داشته باشد، نقطه آغاز بحث در باب جهاني شدن است. اينكه آيا اصولاً مي‌توان ذيل گفتمان جهاني شدن انتظار تحقق عدالت داشت يا خير؟ يا به عبارت بهتر نسبت ميان عدالت و جهاني شدن چيست؟ اين مقاله براي پاسخ انديشه اي به سوال مزبور به بررسي ديدگاه هاي دو نفر از متفكران حوزه جهاني شدن يعني «آنتوني گيدنز» و «امانوئل والرشتاين» پرداخته و به اين فرض رسيده كه اساساً گيدنز با بينشي كانتي معتقد است كه عدالت، ذاتي جهاني شدن است و در عصر مزبور تنها مي توان از طريق ايجاد يك جامعه مدني جهاني به آن دست يافت، در حالي كه والرشتاين اين مدعا را رد مي كند و عدالت در عصر جهاني شدن را تحت الشعاع نظام سرمايه داري قرار مي دهد. ضمن اينكه روش و رويكرد مورد استفاده در اين مقاله، روش و رويكرد مقايسه اي است.

Globalization is one of the key concepts in political science and sociology, which has become one of the major discourses in the literature of these two areas of social sciences. Many thinkers referred to it as the “Discourse of Globalization,” which is a discourse that can measure the proportion of many concepts in political thought in relation to it. One of these concepts is justice. Justice, with any definition, is the starting point for discussing globalization. Is it possible, in principle, to expect justice to be realized under the globalization discourse? In other words, what is the relation between justice and globalization? To answer the question, this paper addresses the views of the two thinkers of the globalization era, Anthony Giddens and Emmanuel Wallerstein. Essentially, I argue that Giddens believes in the Kantian assumption that justice is inherent in globalization, and only with the creation of a civil society in the current era, societies can attain globalization. On the other hand, Wallerstein rejected this claim and placed justice in the age of globalization under the overshoot of the capitalist system