پديد آورندگان :
پورنگ، نيما سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي - موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور، تهران , پرافكنده حقيقي، فرخ سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي - موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور، تهران , معظمي، حميدرضا سازمان انرژي اتمي ايران - پژوهشگاه علوم و فنون هسته اي - آزمايشگاه واندوگراف،تهران , آقا علي گل، داوود سازمان انرژي اتمي ايران - پژوهشگاه علوم و فنون هسته اي - آزمايشگاه واندوگراف، تهران , قوام مصطفوي، پرگل دانشگاه آزاد اسلامي تهران - واحد علوم و تحقيقات - دانشكده علوم و فنون دريايي , محموديان، مينو دانشگاه آزاد اسلامي تهران - واحد علوم و تحقيقات - دانشكده علوم و فنون دريايي
كليدواژه :
درياي خزر , ماهي سفيد , تفكيك جمعيتي , پايش زيستي , پيكسي
چكيده فارسي :
در اين تحقيق به منظور بررسي قابليت استفاده از پنج بافت سخت (اتوليت، فلس، شعاع سخت باله، عدسي چشم و مهره هاي پشتي) ماهي سفيد (Rutilus kutum) براي تفكيك جمعيت هاي مختلف اين گونه و ارزيابي قابليت پايش زيستي در حوزه جنوبي درياي خزر از طريق سنجش تغييرات ميزان تجمع زيستي عناصر تعداد 60 نمونه ماهي سفيد از سه ايستگاه نمونه برداري در حوزه جنوبي درياي خزر (ايستگاه هاي 1، 2 و 3 به ترتيب در مجاورت مصب رودخانه هاي سفيد رود، تجن و گرگانرود) گردآوري شد. همچنين در اين پژوهش امكان استفاده از هر يك از پنج بافت مزبور به منظور استفاده به عنوان آرشيو زيستي عناصر و از سوي ديگر، تجمع عناصر در بافت هاي ماكول و مخاطرات احتمالي ناشي از مصرف آنها بررسي گرديد. نمونه برداري ها در طي خرداد 1395 توسط تورهاي پره ساحلي انجام شد. در مجموع ميزان تجمع 13 عنصر اصلي و فرعي در نمونه ها (پنج بافت سخت مذكور و دو بافت عضله و كبد) توسط روش هاي پيكسي و ميكرو پيكسي بررسي شد. كمترين ميزان تشابه بين بافت ها در مورد عدسي چشم (از نظر تجمع عناصر P، S و Zn) و كبد (از ديدگاه تجمع عناصر Cl، Fe و K) قابل تشخيص بود. هيچگونه همبستگي معني داري بين عناصر و خصوصيات بيومتريك مشاهده نگرديد. به نظر مي رسد كه تمام بافت هاي سخت، بجز عدسي چشم، ممكن است جايگزين هاي بالقوه اي براي پايش زيستي عناصر Ca، Cl، Fe، K و S باشند. با توجه به نتايج مربوط به تجمع Sr در اتوليت، مي توان استنتاج نمود كه نمونه هايي كه از ايستگاه هاي 2 و 3 گردآوري شده اند، احتمالا متعلق به يك جمعيت مي باشند. استنتاج مشابهي نيز بر مبناي نتايج حاصل از تجمع K در فلس حاصل گرديد. فلس ها ممكن است قابليت استفاده به عنوان ساختار جايگزين اتوليت براي تفكيك جمعيت هاي R. kutum را داشته باشند. از ميان ده عنصري كه با بكارگيري روش پيكسي در بافت ماكول (عضله) قابل اندازه گيري بودند، تنها در مورد چهار عنصر Zn، Cu، Fe و Mn آستانه هاي مجاز در برخي استانداردهاي بين المللي تعريف شده است كه ميانگين مقادير اندازه گيري شده در اين تحقيق در تمامي موارد در مقايسه با استانداردهاي مزبور بسيار كمتر بود.
چكيده لاتين :
In this research, the potential use of five hard parts (otolith, scale, eye lens, dorsal spine, vertebral bone) of Rutilus kutum for populations discrimination and biomonitoring as well as their usability as biological archive in the southern Caspian Sea was investigated. Two soft tissues (muscle and liver) were also analyzed for assessment of the possible risk of consumption and use as biomonitoring tool, respectively. A total of 60 specimens were collected using beach seine from three sampling sites (adjacent to the estuaries of the rivers Sefidrud, Tajan and Grorganrud, respectively) in the Southern Caspian Sea in May 2016. In total, the levels of 13 major and trace elements in the samples (the seven soft and hard tissues) was measured using PIXE (Proton Induced X-ray Emission) and µ-PIXE methods. Minor similarities among the tissues were observed in the case of eye lens (for P, S and Zn) and liver (for Cl, Fe and K). There were no significant relationships between the elements and biological characteristics (weight, total length and standard length). Based on the results, it seems that all the studied hard parts, except for eye lens, may offer alternatives for biomonitoring of Ca, Cl, Fe, K and S in the southern Caspian Sea. Considering Sr level in otolith, no significant differences could be found between the sampling sites 2 and 3. So it can be concluded that the specimens collected from the two sites are probably from the same population. Similar results were also obtained based on the results concerning K accumulation in scale. It can be concluded that scales may provide an alternative structure to otolith for stock discrimination of R. kutum in the southern Caspian Sea. Among the 10 elements that were detectable in the muscle using the PIXE method, only in the case of four of them (i.e. Zn, Cu, Fe and Mn) maximum allowable concentrations for human consumption have been defined, which in all the cases the mean concentrations in the present study were far below the recommended limits.