عنوان مقاله :
بهره گيري از رهيافت بازاريابي اجتماعي در سياستگذاري عمومي
عنوان به زبان ديگر :
The Application of Social Marketing Approach in Public Policy
پديد آورندگان :
شيرازي، حسين دانشگاه تهران
كليدواژه :
بازاريابي اجتماعي , تدوين سياستها , تحليل سياستها , تغيير رفتار , راهحل گزيني , سياستگذاري عمومي , مدل چرخهاي
چكيده فارسي :
سياستگذاري در بسياري از حوزهها نظير حوزههاي اجتماعي و فرهنگي، جنايي، آموزشي و ... تا اندازهاي مستلزم تلاش براي ايجاد تغيير در رفتارهاي انساني است. بازاريابي اجتماعي رهيافتي است كه ضمن بهرهگيري از ادبيات بازاريابي تجاري، با هدف ايجاد تغيير در رفتارهاي انساني پا به عرصۀمطالعات اجتماعي گذاشته است. مقالۀ حاضر ضمن معرفي بازاريابي اجتماعي بهعنوان رهيافتي مؤثر، آن را بهعنوان ابزاري ارزشمند در مسير تحقق اهداف سياستگذارانۀ معطوف به تغيير رفتار معرفي ميكند. عليرغم ماهيت فرايندي بازاريابي اجتماعي، الگوهاي بازاريابي اجتماعي اغلب آنچه را پوشش ميدهند كه سياستگذاران در مرحلۀ تدوين سياستها- در قالب مدل چرخهاي سياستگذاري- بدان نيازمندند. از اينرو اين مقاله در جهت روشن شدن ارتباط بازاريابي اجتماعي با فرايند سياستگذاري عمومي، در مرحلۀ تدوين سياستها به معرفي الگوي NSMCاز الگوهاي بازاريابي اجتماعي ميپردازد و در بخش راهحل گزيني، دو مدل 4Ps و MINDSPACE را مفيد فايده ميداند. الگوهاي مذكور به سياستگذار كمك ميكنند تا با درك عميقتر موقعيت فرد در جامعه، به اتخاذ سياستهاي مؤثر معطوف به تغيير رفتار انساني مبادرت ورزد كه متأسفانه اين مهم در كشور ما مغفول مانده است.
چكيده لاتين :
Public policy in a variety of areas likes social and cultural, educational, criminal etc. involves exerting efforts in order to change behaviors. Social marketing is an approach which takes advantage of commercial marketing in social fields. This article tries to introduce social marketing as a helpful approach for public policy. Although social marketing is a process, most of the social marketing models offer what is needed at the policy formulation level– based on policy cycle model-. So, the present article introduces NSMC, a model of social marketing, as a subcategory of formulation level and indicates 4Ps and MINDSPACE models can be used for choosing solutions. These models help policy makers to analysis personal and social situations in order to making optimal decisions for changing behaviors.