عنوان مقاله :
نشانه ـ معناشناسي زبان اسطورهاي در رمان سنگ و سايه نوشته محمدرضا صفدري
پديد آورندگان :
كريمي ، فرزاد دانشگاه شيراز
كليدواژه :
اسطوره زباني , سنگ و سايه , محمدرضا صفدري , تاريخ , طبيعت , كهنالگو
چكيده فارسي :
زبان اسطورهاي زباني است كه شيوههاي زماني، مكاني يا نشانهاي ساختار اسطوره در آن بازتوليد شده است. در اين مقاله، با استفاده از متن رمان سنگ و سايه از محمدرضا صفدري، چگونگي چنين برساختي از اسطوره در زبان تحليل و تبيين شده است. در چنين تحليلي، وضعيت تاريخ ـ نمود زماني اسطوره ـ و طبيعت ـ نمود مكاني اسطوره ـ حائز اهميت بسيار است. در جريان همين وضعيت تقابلي يا تناظريِ تاريخ و طبيعت است كه دلالتهاي زباني در رمانِ مورد مطالعه معنا مييابد. در اين اثر، نويسنده با هدايت دلالتها از مصداقي معيّن به سطحي سيال از معنا، امكانهاي دلالي زبان را گسترش داده و در اين مسير تخيل را بهگونهاي بهخدمت گرفته كه هم تاريخ و هم طبيعت موجود در دل دنياي كهنالگويي متن و هم نابودي آنها توجيهپذير است. زبان اسطورهاي نيازمند نظامي است از دلالتهاي ميانسطحي كه بتواند گامي از نمادپردازي فراتر نهد. بهنظر ميرسد محمدرضا صفدري در رمان سنگ و سايه توانسته است به چنين نظامي از زبان دست يابد.
عنوان نشريه :
روايت شناسي
عنوان نشريه :
روايت شناسي