شماره ركورد :
1085059
عنوان مقاله :
نقش ظرفيت حافظه كاري بر يادگيري زمانبندي نسبي يك تكليف حركتي: باتاكيد بر رويكرد يادگيري ضمني و آشكار
عنوان به زبان ديگر :
The Role of Working Memory Capacity on the Learning the Relative Timing a Motor Task: Emphasis on Implicit and Explicit Approaches
پديد آورندگان :
نظري كاكوندي، سعيد دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده علوم ورزشي , صابري كاخكي، عليرضا دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده علوم ورزشي - گروه رفتار حركتي , طاهري، حميدرضا دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده علوم ورزشي - گروه رفتار حركتي , رهبان فرد، حسن دانشگاه همدان - دانشكده علوم ورزشي - گروه رفتار حركتي
تعداد صفحه :
10
از صفحه :
11
تا صفحه :
20
كليدواژه :
تمرين كم و پرخطا , ظرفيت حافظه كاري , يادگيري ضمني و آشكار , زمانبندي نسبي
چكيده فارسي :
مطالعه حاضر با هدف بررسي نقش ظرفيت حافظه­ كاري و آرايش كم­ خطا و پرخطا بر يادگيري زمانبندي نسبي يك تكليف حركتي ظريف انجام شد. بدين منظور 50 دانشجو براساس ظرفيت­ هاي حافظه­ كاري به صورت تصادفي در چهار گروه (كم خطا با ظرفيت حافظه­ كاري پايين، كم­ خطا با ظرفيت حافظه ­كاري بالا، پرخطا ظرفيت حافظه­ كاري پايين و پرخطا با ظرفيت حافظه­ كاري پايين) تقسيم شدند. اين پژوهش در چهار مرحله انجام شد. در پيش ­آزمون، يك تكليف زمانبندي چهار بخشي براي 10 تكرار بدون دريافت بازخورد انجام شد و در مرحله اكتساب، تكليف زمانبندي با سه درجه دشواري متفاوت (ساده، متوسط، دشوار) در سه جلسه 45 كوششي با دريافت بازخورد توسط گروه­هاي آزمايشي تمرين شد. بدين ترتيب كه گروه­ها در مرحله اكتساب براساس برنامه اختصاصي خود تمرين مي­كردند. پس از مرحله اكتساب، آزمون­هاي يادداري و انتقال طي دو مرحله با فاصله 10 دقيقه و 24 ساعت اجرا شدند. يافته ­ها در عامل زمانبندي نسبي در آزمون هاي يادداري و انتقال ده دقيقه نشان داد كه گروه پرخطا با ظرفيت حافظه­ كاري بالا و كم­ خطا با ظرفيت پايين عملكرد بهتري نسبت به گروه هاي ديگر داشتند. در حاليكه در آزمون هاي انتقال تكليف ثانويه (انتقال 24 ساعته) گروه كم ­خطا با ظرفيت پايين عملكرد بهتري داشت. اين نتايج نشان مي­ دهد كه اثربخشي تمرين كم­خطا و پرخطا در تعامل با شاخص هاي روانشناختي مانند ظرفيت حافظه­ كاري تحت تاثير قرار مي­ گيرد. به نظر مي­ رسد در افراد با ظرفيت حافظه­ كاري پايين از يادگيري ضمني بيشتر سود مي­ برند و افراد با ظرفيت حافظه كاري بالا از يادگيري آشكار (پرخطا) بيشتر بهره مي ­برند. نتايج در شرايط انتقال تحت فشار از نظريه­ هاي يادگيري ضمني و بازپردازش آگاهانه حمايت مي­‌كند.
چكيده لاتين :
The aim of this study was to investigate the role of working memory capacity and errorless and errorful practice on the learning the relative timing was a motor task. 50 Participants based on were selected aged 22±4 years as accessible samples randomly assigned to one of four groups (errorless low working memory capacity, errorful low working memory capacity, errorless high working memory, errorful high working memory capacity). This study was carried out in four phases. First phase (pre-test), subjects participated in 10 trials without knowledge of results (KR) on four-segment timing task. In the acquisition(ACQ) phase, a timing task with three different difficulty levels (simple, moderate, and difficult) was practiced in three sessions of 45 trials with feedback by experimental groups, except for control. In the 10-minute and 24 hour retention and 10- minute transfer tests, errorless group with low working memory capacity and errorful group with high working memory capacity had better performance than other groups. In the dual task tests (24-hour transfer) errorless group with low working memory capacity in the relative timing (intermediate times, RMSE) had better performance than other groups. These results indicate that the efficiency and efficacy of errorless and errorful practice interact with psychological indicators such as working memory capacity. These results suggest that implicit motor learning (errorless) may be beneficial for children with working memory capacity. Individual with high working memory capacity might benefit from learning explicitly (errorful). Results in dual task conditions support the implicit learning and reinvestment theories.
سال انتشار :
1397
عنوان نشريه :
روانشناسي شناختي
فايل PDF :
7679569
عنوان نشريه :
روانشناسي شناختي
لينک به اين مدرک :
بازگشت