عنوان مقاله :
رابطه بين خشونت خانگي و عملكردهاي شناختي در زنان قرباني همسرآزاري: نقش واسطه اي خود تنظيمي و پريشاني روانشناختي
عنوان به زبان ديگر :
Relationship between Domestic Violence and Cognitive Functions in Women Victim of Spouse Abuse: Mediating Role of the Self-Regulation and Psychological Distress
پديد آورندگان :
پور نقاش تهراني، سعيد دانشگاه تهران - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي , قلندرزاده، زهرا دانشگاه تهران , فراهاني، حجت الله دانشگاه تربيت مدرس - گروه روانشناسي , صابري، مهدي سازمان پزشكي قانوني كشور - مركز تحقيقات پزشكي قانوني، تهران , پاشايي بهرام، معصومه سازمان پزشكي قانوني كشور، تهران
كليدواژه :
خشونت خانگي , همسر آزاري , خود تنظيمي , پريشاني روانشناختي , عملكرد شناختي
چكيده فارسي :
بيتوجهي به سلامت زنان و اعمال خشونت خانگي عليه آنان ميتواند سبب پيدايش انواع بيماريهاي رواني و حتي جسماني گردد كه اين امر تهديدي براي سلامت اعضاي خانواده است. زنان نسبت به اعضاي ديگر خانواده بيشتر در معرض خشونت، به خصوص خشونت مردان هستند. مهم ترين آسيبي كه خشونت خانگي به همراه دارد ايجاد اختلال در عملكرد شناختي زنان قرباني خشونت است. خشونت خانگي به عنوان يك عامل استرس زاي محيطي ميتواند عملكردهاي شناختي را تحت تاثير قرار دهد، بنابراين بررسي عملكردهاي شناختي در زنان آسيب ديده از خشونت هاي خانگي داراي اهميت است. تاثير خشونت بر عملكردهاي شناختي از طريق ساير متغيرهاي روانشناختي ممكن است رخ دهد. رهايي از موقعيت خشونت پذيري براي زنان قرباني خشونت خانگي به كيفيت عملكرد شناختي آنها وابسته است. از اين رو در پژوهش حاضر، نقش واسطهاي خودتنظيمي و پريشاني روانشناختي در رابطه بين تجربه خشونت خانگي و عملكردهاي شناختي مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به بررسي روابط بين متغيرهاي پژوهش در يك نمونه از زنان قرباني خشونت خانگي، روش پژوهش از نوع توصيفي-همبستگي بود كه رابطه بين متغيرها بر حسب اهداف پژوهش تحليل گرديدند. جامعه تحقيق شامل زنان قرباني خشونت مراجعه كننده به واحدهاي مختلف پزشكي قانوني شهر تهران در سال 1397 بودند. نمونه پژوهش 200 نفر از مراجعهكنندگان زن به اين مراكز بوده اند كه به شيوه هدفمند با توجه به معيارهاي ورود و خروج و پس از اخذ رضايت از آن ها انتخاب شده اند. ابزار سنجش متغيرهاي پژوهش عبارت است از فرم كوتاه پرسشنامه خودتنظيمي ميلر و براون (1999)(SSRQ) ، پرسشنامه افسردگي، اضطراب و استرس داس (1995)(DASS-21) ، پرسشنامه خشونت خانوادگي پور نقاش تهراني (1383) و مقياس ارزيابي شناختي مونترال MONTREAL) (2005 نتايج به دست آمده توسط نرم افزارهاي SPSS و LISREL تحليل شده اند. مدل مفهومي پيشنهادي پژوهش با انجام تحليل هاي مختلف آماري مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج نشان مي دهند كه خشونت خانگي بر عملكردهاي شناختي توسط متغيرهاي واسطه اي خود تنظيمي و پريشاني روانشناختي تاثيرگذار است. با توجه به مقادير شاخصهاي برازش از قبيل RMSEA، RMR، GFI و ... مدل مفهومي پيشنهادي برازش يافت. پژوهش پيش رو بيانگر آن است كه تجربه خشونت هاي خانگي در زنان به واسطه كاهش توانايي خود تنظيمي، و ايجاد پريشاني روانشناختي باعث كاهش عملكرد هاي شناختي در آنها مي گردد. با توجه به يافته هاي اين پژوهش، مي توان با توجه دادن خانواده ها و همچنين سازمان ها و مراكز مرتبط با نگهداري و كمك به زنان قرباني خشونت به اهميت نقش كاهش توانايي هاي شناختي و عوامل واسطه اي موثر بر آنها بر ادامه خشونت پذيري، با مداخلات آموزشي و درماني، از وقوع مجدد اين گونه خشونت ها پيشگيري كرد.
چكيده لاتين :
Domestic violence could cause different types of physical and mental consequences for women. This may threaten safety of the family.
Women are more prone to be the victims of violence particularly partners’ one. One of the important consequences of violence is cognitive
dysfunctioning. Domestic violence could be considered as an environmental stressor factor which in turn could affect cognitive functions.
Surviving from the influence of a domestic violence is in direct relation with the cognitive capabilities of abused women. Therefore,
investigation on the effect of domestic violence on cognitive functioning of women suffering from domestic violence is an important issue. The
effect of violence on cognitive functions may occur throughout other psychological variables. That is why in the current study, the mediating
role of self-regulation and psychological Distress relating domestic violence and cognitive functions is investigated. The current study is a
fundamental research. Considering that, the study of the relationship between the interested variables has been conducted on a limited number
of abused women, it is a descriptive-correlative type of research. The relationship between the parameters is analyzed based on the research
objectives. The subject community is abused women referred to different branches of Tehran Forensic Medicine Center in 2017-2018. 200
abused women are asked to participate in this study. They are selected on a purposive sampling method based on entry-exit criteria and after
seeking their acceptances. Results are analyzed by means of SPSS and LISREL software. The conceptual model connecting domestic violence
to the cognitive functioning throughout the above mentioned mediating parameters are examined. The outcomes supported a suitable fitness for
the proposed model, since the statistical indicators such as RMSEA, GFI, MFI, and AGFI … showed satisfactory values. Present study shows
that the experience of domestic violence creates significant cognitive dysfunctioning through the mediating factors such as loss of selfregulation
capability and Psychological Distress. By means of these findings, families and social organizations such and women’s shelter and
support centers can offer suitable educational programs and treatment to prevent the continuation of the violence.
عنوان نشريه :
روانشناسي شناختي
عنوان نشريه :
روانشناسي شناختي