كليدواژه :
قانون اخلاق , قاعدۀ طلايي , فاعل اخلاقي , معرفت اخلاقي , تربيت زيباييشناختي
چكيده فارسي :
در اين مقاله ابتدا به توصيف و تحليل مباحثات درك پارفيت در باب موضوع بيطرفي از منظر كانت ميپردازيم. در ادامه ضمن بررسي انتقادي ساختار و پيامدهاي سخن پارفيت، ميزان استحكام آراء او را بررسي مي كنيم. در فراز پاياني اين متن نيز راه حل پيشنهادي خود را به عنوان بديل تلاشهاي صورت گرفته در اين موضوع، تشريح مينماييم. به زعم ما نتيجهاي كه پارفيت به آن رسيده علاوه بر اينكه از حيث ساختار فلسفي نامنسجم است، با رئوس انديشۀ كانت هم ناسازگار بوده و در تقويت انگيزش اخلاقي نيز ناموفق ميباشد. در جهت جبران اين نقائص، تلاش ميكنيم با رجوع به نقد سوم كانت، نگاه زيباييشناختي او را به تأملات اخلاقي اين متفكر ضميمه كنيم. اين رويكرد، افقي را به ما نشان ميدهد كه طبق آن تكوين شخصيت فاعل اخلاقي با تنقيح معيار معرفت اخلاقي مقارن ميگردد. اين تقارن علاوه بر استحكام نظري، از حيث عملي نيز ثمربخش خواهد بود.