عنوان مقاله :
واژههاي برساخته از ريشهي «ميمـ μιμ» در متون پيشاافلاطوني
پديد آورندگان :
مناني ، محمد علي دانشگاه هنر اصفهان - دانشكده مطالعات عالي هنر و كارآفريني - گروه پژوهش هنر , پيراوي ونك ، مرضيه دانشگاه هنر اصفهان - دانشكده مطالعات عالي هنر و كارآفريني - گروه پژوهش هنر
كليدواژه :
هنر , واژههاي برساخته از ريشهي «ميمـ» , ميمسيس , تقليد , اجرا
چكيده فارسي :
ميمسيس از كليديترين و بحث برانگيزترين واژهها در حوزهي هنر است. افلاطون و ارسطو كه در زمرهي نخستين نظريهپردازان در باب هنرند، هر يك بر اساس جهانبيني و دغدغهي فلسفي خويش تعبيري خاص از ميمسيس را برگزيدند؛ و اين اختلاف نگاه يكي از عوامل مهم در تعيين جايگاه ارزشي هنر در طول تاريخ زيباييشناسي شد. اين مقاله ميكوشد ابتدا با ارائه شرحي از خاستگاه اصطلاح ميمسيس و تأمل در مشتقات آن در برخي از متون يوناني، تصويري نسبتاً جامع از اين مفهوم بهويژه در آراء و آثار پيشاافلاطوني ترسيم كند، تا شايد سرچشمهي دو رويكرد متفاوت افلاطون و ارسطو را در قبال هنر نشان دهد. نتايج بررسيهاي پژوهش حاضر نشان ميدهد كه واژههاي برساخته از ريشهي «ميمـ» در متون پيش از افلاطون دلالت بر «اجراي نقش» داشتهاند. خاستگاه اصلي چنين معنايي را از حركات و رفتار انساني يا حيواني استنتاج كردهاند؛ در اين ميان، مراد از حركات، بهويژه رقص بوده و، سپس، اين معنا به گسترههاي ديگر هنر تسري يافت. وجه اشتراك معنايي همهي مشتقات اين ريشه، همانا ايدهي «مطابقت» يا «برابري» است. به سخني، كردار، يا افعال و اجراهايي كه اين واژهها بر آنها دلالت ميكنند، برابر يا معادلي در جهان عيني را به عنوان الگوي تقليد اختيار كردهاند. اما چنين مطابقتي تنها نسخهبرداري محض نبوده و گاه الگوي مفروض فاقد موجوديتي عيني است.